کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

اقتصاد جمهوری اسلامی در بن بست

هفته گذشته بانک مرکزی ایران با انتشار گزارش عجیبی خبر از رشد اقتصادی ایران در نیمه اول سال 1399 به میزان یک و سه دهم درصدِ مثبت داد! حال آنکه دو هفته قبل‌تر، مرکز آمار، نرخ رشد اقتصادی همین فاصله زمانی منفی را ۱.۹ درصد اعلام کرده بود. این در حالی است که مطابق برآوردهای صندوق بین المللی پول در همین فاصله زمانی رشد اقتصاد ایران 4 و نیم درصد منفی بوده است و همچنین همین منبع پیش بینی کرده است که رشد اقتصادی ایران در سال آینده 5 و نیم درصد منفی خواهد بود.

واضح است که بانک مرکزی ایران دروغ می گوید، مرکز آمار ایران هم دروغ می گوید. پیش بینی های صندوق بین المللی پول هم که عمدتا بر آمارهای دولتی متکی است، خوشبینانه است. در همین رابطه  یکی از “خیرخواهان”نوشته است: “واضح است مردم اینگونه آمارها را باور نمی کنند، بنابراین ضرر و زیانِ دادنِ آمار غلط این است که اعتماد سرمایه گذارانی هم احیانا هوس کنند در ایران سرمایه گذاری کنند، بیشتر سلب خواهد کرد.”

اما مردم هم واقعیت ها را نه از زبان آمارها بلکه از روی شرایط فاجعه بار زندگی خود و آنچه که در پیرامون خود مشاهده می کنند، در می یابند. تشدید بی سابقه فقر که چهره خود را در افزایش بی خانمانی، تن فروشی، نوزاد فروشی، کلیه فروشی، زباله گردی، خودکشی و بسیاری آسیبهای اجتماعی دیگر نشان می دهد.گسترش بی سابقه بیکاری، بدون برخورداری از هیچگونه بیمه اجتماعی که از جمله شامل بیش از 60 درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز شده است. مرکز پژوهش های مجلس اسلامی پیش بینی می کند که در سال جاری 6 میلیون و چهارصدهزار فرصت شغلی از دست خواهد رفت.

تعطیل شدن مراکز تولیدی، بنا به گفته مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران هفته‌ای نیست که حدود ۵۰ شرکت بزرگ کشور تعطیل نشوند، بطوری که تنها در عرصه نفت و پتروشمی که قاعدتا عرصه پر رونق تری است در سال گذشته از ۱۵۰۰ شرکت پیمانکاری نفتی ۸۰۰ شرکت تعطیل شده‌اند.

کسری بودجه  سال 1400، حتی بر اساس آمارها و ارقامِ خوش بینانه و غیر واقعی از درآمدهای دولت، 117درصد یعنی 5 و نیم برابر بودجه سال گذشته دارد. پیش بینی ها در زمینه میزان فروش نفت و بهای نفت، که اساسی ترین منبع درآمد دولت است، تماما خیالبافانه هستند. اما این کسری بودجه را از کجا تامین می کنند؟ آیا از هزینه نیروهای سپاه و ارتش و نیروهای امنیتی و دخالتهای منطقه ای و زرادخانه نظامی کم می کنند ؟ واضح است مانند سال گذشته و سالهای قبل از آن، از هزینه بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و خدمات اجتماعی خواهند زد، با گران کردن کالاهای اساسی مورد نیاز مردم آنرا تامین خواهند کرد. با چاپ بیشتر پولِ بدون پشتوانه به یک دزدی عمومی از جیب مردم دست می زنند.

آیا جمهوری اسلامی راهی برای برون رفت از بحران اقتصادی که در آن گرفتار شده است را دارد؟ بگذارید پاسخ به این سئوال را از زبان یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم بشنویم: “مسعود نیلی” مشاور اقتصادی سابق حسن روحانی تنها در مورد اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران گفته است: “برای بازگشت به شرایط پیش از تحریمهای آمریکا، ایران به یک دهه رشد اقتصادی مستمر و بدون انقطاع نیاز دارد” .

اما قبل از تحریم ها نیز سفره مردم کارگر و زحمتکش و حقوق بگیرانِ جزء این جامعه، بی رونق بود و آبِ خوشی هم در آرامش از گلوی مردم پائین نمی رفت. یعنی مطابق پیش بینی مسعود نیلی در صورت وقوع امرِ محالِ یک دهه رشد اقتصادی مستمر و بدون انقطاع، تازه این مردم به شرایط دو سال قبل باز می گردند.

این واقعیت ها نشان می دهند که جمهوری اسلامی در یک بحران اقتصادی عمیق و گسترده ای دست و پا می زند. مشکل جمهوری اسلامی برای خروج از بحران اقتصادی موجود، سیاسی است . اقتصاد جمهوری اسلامی تنها با فراهم ساختن ملزومات لازم در عرصه های سیاسی، اقتصادی و حقوقی برای ادغام کامل در بازار سرمایه جهانی از بن بست کنونی رها خواهد شد و آینده اش به فراز و فرودهای سرمایه جهانی گره خواهد خورد. اما 42 سال حاکمیت این رژیم نشان داده است که توانائی تامین این ملزومات را ندارد. بعلاوه رفع موانع سیاسی بر سر راه ادغام بیشتر سرمایه داری ایران در بازار جهانی ، اجرای برنامه های تمام و کمال اقتصاد نئولیبرالی در داخل کشور است. اما اگر چنین نسخه ای قادر بود کشورهایی نظیر ایران را از بحرانهای اقتصادی داخلی و از پیامدهای بحران جهانی سرمایه داری نجات دهد، امروز با بحرانهای سیاسی و اجتماعیِ دامنگیر کشورهای عقب ماندهِ سرمایه داری در گوشه و کنار جهان روبرو نبودیم.

رژیم سرمایه داری در ایران مانند هرجای دیگری در جهان، در صورت عادی کردن رابطه خود با جهانِ پیشرفته سرمایه داری هم، برای خروج از بحران راهی جز تشدید استثمار طبقه کارگر، ارزان کردن نیروی کار کارگران، کاستن از خدمات عمومی و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر بر اکثریت جامعه ندارد. اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تا همین اکنون هم کاسهِ صبر کارگران و اکثریت مردم از این رهگذر لبریز شده است تا چه برسد به اینکه بازهم بیشتر شیره جان مردم را برای رونق بخشیدن به اقتصادشان بمکد. جمهوری اسلامی در این عرصه ظرفیت هایش سوخته است. میدان مانوری ندارد و می داند که با تشدید فشارها بر طبقه کارگر و مردم محروم، با چه آتش توفنده ای بازی خواهد کرد. از اینروست که به تاکید می توان گفت که اقتصاد جمهوری اسلامی در موقعیتی است که نه راه پیش دارد و نه راه پس.