کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

به یاد رفقای جانباخته گردان شوان

سالهاست که واپسین روزهای زمستان و هنگام آمدن بهار و سال نو، برای ما و توده های مردم رنجدیده و تحت ستم، یادآور ضایعه ای بزرگ، تراژدی ای انسانی و غم و اندوه بسیار است. 32 سال پیش در چنین روزی، همزمان با آخرین ماههای جنگ ارتجاعی ایران و عراق ، منطقه دشت شارزور در کردستان عراق به میدان جنگی خونین تبدیل کردند، که طی آن هزاران تن از مردم بی دفاع ساکن در این مناطق از زن و مرد، کودک و پیر و جوان بر اثر بمباران شیمیایی ارتش جنایتکار رژیم عراق جان خود را از دست دادند.

در این میان کومه له که طی 8 سال جنگ ویرانگر ایران و عراق بر علیه این جنگ ارتجاعی موضع گرفته بود و همواره می کوشید که نیروهای خود را از میدان های آن دور نگاه دارد، این بار و همسر نوشت با مردم ستمدیده این منطقه به دام این جنگ افتاد و ضایعه ای بزرگ را متحمل شد.

در آن سالها نیروی پیشمرگ کومه له  در چندین نقطه کوهستانی، در طول مرز کردستان ایران و عراق ، مکان هائی برای استراحت و تمدید قوا دایر کرده بود. روستای بیاره یکی از این مکانها در منطقه اورامان محل استقرار گردان شوان بود. روز 25 اسفند ماه سال 1366 رفقای ما متوجه تحرکات تازه نیروهای رژیم جمهوری اسلامی در این منطقه می شوند. هر آن احتمال وقوع جنگی سنگین وجود داشت. از سوی فرماندهی نظامی کومه له و کمیته ناحیه سنندج، ضمن تماس با فرماندهی گردان شوان، دستور عقب نشینی و تخلیه بیاره به این رفقا صادر شد. رفیق شکرالله خیرآبادی فرماندهی گردان شوان را به عهده داشت. او همراه با دیگر رفقای مسئول گردان، دو راه را برای عقب نشینی در نظر گرفته بودند. یکی از این راهها از مسیر جبهه های جنگ می گذشت و از آنجا که ناحیه کوهستانی بود و توسط شمار بسیار زیادی از نیروهای رژیم اسلامی به اشغال در آمده بود، عبور از آن راه خطرناک و تنها از طریق همکاری نیروهای جبهه کردستان عراق احتمالا میسر می شد. راه دیگر از مسیر هموار می گذشت که اگر چه به ظاهر امن تر به نظر می رسید، اما در واقع در تیررس نیروهای دشمن و در نوک حمله آنان قرار داشت. رفقا برای عقب نشینی سرانجام عبور از نواحی هموار و دشتستان های منطقه را انتخاب می کنند.

پس از آمادگی و آرایش نظامی لازم به طرف روستائی بنام “عه نه ب” به حرکت در می آیند. در نزدیکی این محل متوجه می شوند که نیروهای رژیم جمهوری اسلامی با همکاری نیروهای “جبهه کردستان ” عراق بخش های وسیعی از منطقه را به تصرف خود در آورده و پل اصلی ای که برای ادامه مسیر خود می بایست از روی آن عبور می کردند، توسط این نیروها منفجر شده است. با تخریب این پل راه دیگری نمی ماند، مگر عبور از دریاچه سیروان.

رفقای گردان شوان ناچار به داخل شهرک “عه نه ب” رفته و مخفیانه در چند محل استقرار می یابند، تا بلکه با تاریک شدن هوا در فرصتی مناسب مسیر عقب نشینی خود را ادامه دهند. آن روز تا عصر در آنجا می مانند. اما ماندن آنان در آنجا همزمان است با بمباران شیمیایی شهر حلبچه که بر اثر  پخش گازهای سمی در کل منطقه تعدادی از رفقا به سختی و عده ای نیز به درجاتی کمتر مسموم می شوند. از طرف کمیته ناحیه سنندج با رفقای گردان شوان تماس گرفته می شود و آنها را راهنمایی می کنند که بطرف دریاچه سیروان حرکت کنند تا بوسیله قایق هایی که قبلا آماده کرده بودند آنها را از دریاچه عبور دهند.

رفقای گردان شوان تا تاریک شدن هوا منتظر می مانند. با تاریک شدن هوا این رفقا بطرف ساحل دریاچه سیروان راه می افتند. برای طی این مسیر بطور معمول 2 ساعت وقت لازم است، اما در آن شرایط هولناک رفقا این مسیر را با طی زمان 7 ساعت می پیمایند و سرانجام نیز متاسفانه نمی توانند به محل مقرر با رفقای کمیته ناحیه برسند.

در این بین و در طرف دیگر دریاچه، گردان دیگری از پیشمرگان کومه له از تیپ 11 سنندج و شماری از مسئولین نمایندگی کومه له در عراق پرشتاب و بی قرار برای کمک و نجات جان همسنگران خود آماده هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی بودند. این عزیزان تقریبا در فاصله زمانی بیست دقیقه ای دریاچه قرار داشتند اما بعلت عدم آشنایی با این ناحیه و تاریکی هوا، محل تعیین شده را نیافتند. بمنظور تماس و کمک بیشتر به رفقا یک قایق با 5 سرنشین به آنسوی دریاچه فرستاده می شود. قبل از اینکه این قایق به ساحل برسد هدف تیراندازی نیروهای جمهوری اسلامی قرار می گیرد. قایق منهدم شده و 4 نفر از رفقا جانباخته و یک نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی در می آید.

هنگامیکه رفقای کمکی متوجه می شوند که این قایق با نیروهای درگیر شده و نتوانسته به سلامت به ساحل آنطرف دریاچه برسد، بار دیگر رفقای گردان شوان را راهنمایی می کنند که خود را به نقطه دیگری از ساحل برسانند.10 فروند قایق برای عملیات انتقال و عبور رفقا از دریاچه آماده شده بود، همزمان رفقای پیشمرگ با استقرار کامل، آرایش لازم را جهت گشودن آتش و تیراندازی به طرف نیروهای رژیم بمنظور حفاظت از جان رفقا و انجام عملیات انتقال آنان به خود می گیرند.

در این بین رفیق شکرالله خیرآبادی فرمانده گردان شوان رفقای مستقر در طرف دیگر دریاچه را مطلع می سازد که واحدهایی از رفقای گردان با نیروهای جمهوری اسلامی درگیر جنگ شده اند. پس از گذشت نیم ساعت آخرین مکالمات بین فرماندهی رفقای مستقر در دو سوی دریاچه رد و بدل می شود و پس از آن تماس با رفقای گردان شوان برای همیشه قطع می گردد.

به تدریج و با گذشت زمان روشن شد از آنجا که رفقای گردان شوان در آن شرایط بغایت سخت و دشوار خصوصا مسمومیت عده ای از رفقا بر اثر بمباران شیمیایی، نمی توانند خود را به ساحل دریاچه سیروان و محل مقرر برسانند، در نی زارهای اطراف می مانند. در همین اثنا نیروهای جمهوری اسلامی که متوجه حرکت قایق کمکی می شوند، پی می برند که ممکن است واحدی از رفقا ما در آن منطقه گیر کرده باشند. به همین منظور شمار بسیار زیادی از نیروهای دشمن با تمرکز در حوالی محل استقرار رفقای گردان شوان با آنها درگیر می شوند و فاجعه اتفاق می افتد. بدین ترتیب خون رفقای گردان شوان با خون هزاران تن از مردم ستمدیده حلبچه درهم آمیخت و برگ دیگری به تاریخ سراسر جنایت و تبه کاری حاکمان سرمایه افزوده شد.

12 تن از رفقای این گردان به اسارت دشمن در آمدند. 11 تن از آنها پس از چند ماه تحمل شکنجه های فراوان و مقاومت و پایداری در برابر شکنجه گران و دفاع از اهداف کمونیستی خود، سرانجام در جریان کشتار و قتل عام سراسری زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 در زندان سنندج اعدام شدند.

بر اثر این واقعه جمعا 69 نفر از عزیزترین همسنگرانمان جانباختند. این رفقا از زمره لایق ترین اعضاء و کادر های پیشرو و انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران بودند که در جریان انقلاب سال 1357 و یا سالهای قبل از آن پا به میدان مبارزه نهاده و با دلی آکنده از عشق به آرمان رهایی کارگران و محرومان و ایجاد دنیایی عاری از ستم و استثمار و بی عدالتی و با شعار “زنده باد سوسیالیزم” به خاک افتادند.

نام گردان شوان در جنبش انقلابی مردم کردستان و فعالیت کومه له تا به امروز همواره یادآور جسارت و رزمندگی بوده و هست . راه و روش و رفتار صمیمانه و انقلابی و از خودگذشتگی و قاطعیت مبارزاتی این گردان رزمنده کومه له، در تاریخ جنبش انقلابی کردستان و مبارزات کارگران انقلابی و کمونیست علیه حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه در ایران جای گرفته است. در 32مین سالگرد جانباختن این رفقا، یاد و خاطره تک تک شان را با تجدید پیمان وفاداری با آرمانهایشان با یاد تمامی جانباختگان راه سوسیالیزم گرامی میداریم. در این روز یکبار دیگر درود می فرستیم به خانواده و بستگان این رفقا که طی این سالها با تحمل رنج از دست دادن فرزندان خود، مایه دلگرمی و امیدواری هرچه بیشتر ما در مبارزه و ادامه راه عزیزانشان شده اند.