کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

تشدید فشار برعلیه مبارزین دربند، رابطه مستقیمی با دشوارتر شدن شرایط زندگی مردم دارد

موج جدیدی از بازداشتها، محاکمات فرمایشی ، پرونده سازی زیر شکنجه، صدور حکم حبسهای طولانی مدت برای فعالین کارگری و مبارزین در بند، براه افتاده است. همراه با این موج موارد به اجرا گذاشتن احکام اعدام  محکومین دادگاهای عادی، در ملاء عام در حال افزایش است. اگرچه این گونه اعمال همواره همزاد موجودیت جمهوری اسلامی بوده اند، اما تشدید آنها در مقطع کنونی رابطه مستقیمی با دشوارتر شدن شرایط زندگی و معیشت مردم دارد.

روزنامه همدلی چاپ تهران روز یکشنبه ۲۰ مردادماه ۹۸ با تاکید بر رکورد زدن تورم مواد غذایی در اولین ماه تابستان، نوشته است بر همین منوال تا پایان سال جاری این تورم به ۷۰ درصد خواهد رسید. باز به گفته همین روزنامه، “برآوردها نشان می‌دهند که در صورت رسیدن تورم مواد غذایی به ۷۰ درصد در شرایطی که حداکثر ۳۰ درصد بر میزان درآمد خانوارها افزوده شود، باید منتظر بحران تغذیه و معیشت در اقشار متوسط و ضعیف باشیم. این یعنی زندگی این اقشار ضعیف حتی از مرز خط فقر نیز عبور کرده و به پایین‌تر از خط بقا رسیده است”. با همه ابعاد فاجع بار این ارزیابی، روزنامه همدلی، بر کسی پوشیده نیست که شرایط زندگی اکثریت مردم ایران به مراتب دشوارتر از آن چیزی است که در اینگونه آمارها منعکس می شود.

همه شواهد حکایت از این دارند که جمهوری اسلامی به شدت از تحرک اعتراضی گسترده و سرتاسری مردم به جان آمده بیمناک است و درصدد است به هر شکل ممکن مانع از بروز اعتراضات وسیع و توده ای، نظیر آنچه که در دیماه 96 با آن روبرو شد، گردد. در واقع رژیمی که هیچ پایگاهی در میان مردم ندارد و حیات و مماتش در گرو تداوم سرکوب و جنایت است، چاره ای جز توسل به تنها ابزار موجودش، یعنی اختناق و سرکوب و جنایت ندارد.

اما آیا جمهو.ری اسلامی قادر خواهد شد خشم و نفرت مردمی را که زندگی و  معیشت بخور و نمیرشان به گروگان گرفته شده است،  با تشدید فضای پلیسی و زندان و شکنجه و اعدام فرو نشاند؟ آیا مردمی را که با چندرغازی که به نام “‌یارانه نقدی” به حساب آنان ریخته می شود و حتی نمی توانند پول آب و برق را با آن پرداخت کنند، می توان از اعتراض باز داشت؟ آیا می توان خشم کارگری که کارش را از دست داده است و یا کارگری که حتی دستمزد کاری را که انجام می دهد بوی نمی پردازند، مهار کند؟ آیا می تواند جوان تحصیل کرده ای را که همه آرزوهایش به باد رفته است و برای پیدا کردن کار به هر دری می زند و به هرکاری رضایت می دهد،  از اعتراض بر علیه وضع موجود باز بدارد؟ آیا می تواند جلوی فوران خشم میلیونها حاشیه نشینی را که از هرگونه خدمات شهری بی بهره اند و با این حال مدام در خطر هجوم نیروهای رژیم قرار دارند، تا همین سرپناه محقر را هم بر سرشان خراب کنند بگیرد؟تمام تاریخ یکصد ساله اخیر ایران، حتی دوران حاکمیت خود جمهوری اسلامی هم به ما میگوید که پاسخ این پرسش ها منفی است.  مبارزه و اعتراض بر علیه وضع موجود برای این مردم کارد به استخوان رسیده، قبل از اینکه یک انتخاب باشد، ضرورت بقا است.

جمهوری اسلامی شورش های خودجوش شهری را انتظار می کشد و امنیتی کردن فضای شهرها و بگیر و ببندها و اعدام های پی در پی اش اقدامات پیشگیرانه ای هستند برای جلوگیری از چنین شورشهائی و برای جلوگیری از سازمانیافتگی و هدایت شدن آگاهانه آنها به سوی انقلاب سرنوشت ساز آتی در ایران. جمهوری اسلامی تشخیص داده است که کانون های فوران خشم و نفرت توده های مردم معترض در کجا هستند؛ می داند که باید بیش از هر جایی کردستان را میلیتاریزه کرد. می داند که باید نسبت به هر گونه تحرک کارگران و دانشجویان حساس بود و آنان را زیر نظر گرفت. می داند که قبل از هرکس باید به سراغ فعالان و رهبران کارگری رفت. می داند که باید به هر بهانه ای که شده به سراغ چهره های خوشنام و شناخته شده جنبش های رادیکال اجتماعی برود.

رژیم این را هم می داند که اقدامات سرکوبگرانه اش نشانه قدرتش نیست. با هر دو گام پیش رفتن، مجبور است گامی عقب بنشیند. با هر گام عقب نشستنی هم توده های مردم بیشتر نیرو می گیرند، جلوتر می آیند و اشکال کارسازتری از مبارزه را تجربه می کنند. رژیم اگرچه از همین حد از بروز نارضایتی مردم هم نگران است، اما در عین حال به خوبی می داند که این حرکات فقط گوشه کوچکی از فوران خشم بنیان کنی هستند که در راه است.

نباید اجازه داد که رژیم با تجاوز آشکار به زندگی و معیشت توده های مردم تنگدست، بحران و مشکلات اقتصادی خود را و تاوان ماجراجوئی های نظامی و پیشبرد سیاستهای منطقه ایش را به قیمت تشدید استثمار کارگران و ربودن نان سفره اکثریت مردم این کشور از سر بگذراند.  درهم شکستن این سیاست در گرو یک مبارزه یکپارچه، متحدانه و سراسری است. کاراترین و موثرترین تاکتیکی که می تواند ظرفیت و توان نیروهای سرکوبگر رژیم را بی اثر نماید و رژیم را از ادامه تعرض به زندگی مردم باز بدارد و تامین خواست ها و مطالبات کارگران و مردم تنگدست را تضمین نماید، زنجیره ای از اعتصابات عمومی در این منطقه و آن منطقه و در سطح سراسری است؛ امری که بایستی در تدارک انجام آن بود.