کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

حملات موشکی جمهوری اسلامی به پایگاههای آمریکا در عراق

بامداد روز چهارشنبه هیجدهم دیماه ، سپاه پاسداران با انتشار اطلاعیه ای از حملات موشکی جمهوری اسلامی در نیمه های شب به دوپایگاه عین الاسد و اربیل در عراق خبر داد. سخنگوی دولت عراق اعلام کرد که در نیمه های شب از تهران به نخست وزیر اطلاع داده شد که چنین حمله ای صورت خواهد گرفت. از روزهای گذشته و در هیاهو و فریادهای انتقام جویانه مقامات رژیم روشن بود که جمهوری اسلامی جوابی به کشته شدن قاسم سلیمانی خواهد داد. از اینرو آمریکائیها و مجموعه نیروهای ائتلاف از روز سه شنبه تدابیر امنیتی جهت حملات موشکی دیده بودند. تا آنجائیکه برخی از این کشورها روز سه شنبه بخشی از نیروهای خود را از عراق خارج کردند.بنابر این روشن است که یک هماهنگی تلویحی برای جلوگیری از تلفات بین دو طرف صورت گرفته بود و شواهد حاکی است که حمله موشکی جمهور اسلامی تلفات جانی نداشته است و تلفات مادی آن هم مختصر بوده است.

در روزهای گذشته رژیم با جمع آوری نیروهای بسیجی از سرتاسر ایران و استفاده از همه امکانات لجستیکی و گرداندن تابوت قاسم سلیمانی کوشش نمود تافضای اعتراضی جامعه بعد از خیزش آبانماه و کشت و کشتارش به حاشیه رانده شده و قدرت خویش را به رخ مردم بکشاند. تمام اهرمهای تبلیغاتی باید بکار می افتادند تا از یک جنایتکار “قهرمان ملی” بسازند. اعلام عزای عمومی نمودند، مدارس و ادارات را تعطیل کردند، مداحان حرفه ای براه افتادند تا در دل همه این هیاهو جامعه فراموش کند که “سردار ملی” آنان و ناسیونالیستهای عظمت طلب همان کسی است که در سرکوب خونین مردم کردستان در همان سال اول به قدرت رسیدن ضد انقلاب اسلامی شرکت داشته است ، همان کسی است که خواهان سرکوب بیشتر اعتراضات  دانشجویان در سال 1378 شده و نقش مهمی در سرکوب اعتراض گرسنگان در آبانماه در ایران و سرکوب خونین مردم معترض در عراق داشته است. اگر او در حیاتش نماد پیشبرد یک استراتژی بلند پروازانه رژیم و به صف کردن یک نیروی ارتجاعی در تقابل با نیروهای امپریالیست برای اهداف توسع طلبانه در منطقه بود، اکنون در مرگ او هم باید بویژه مردم در ایران و عراق قربانی جدال و کشمکش های دو نیروی ارتجاعی و تروریسم دولتی آنان گردند.

واقعیت این است که این جدال فارغ از اینکه کدام ابعاد نظامی را به خود بگیرد کوچکترین ارتباطی به منافع مردم ایران و عراق و کل منطقه ندارد. بدون سیاستهای اشغالگرانه و هجوم نیروهای امپریالیستی و بدون دخالتگری رژیم جمهوری اسلامی در منطقه امکان عروج جریان به غایت ارتجاعی داعش فراهم نمیشد. در لحظه کنونی هم تحرکات نظامی آنها علیه یکدیگر باید در خدمت تعرض  به  جنبشهای اعتراضی در عراق و ایران قرار گیرد. اما شاید دولتهای فاسد و ارتجاعی عراق و ایران بتوانند برای مدت کوتاهی در پرتو فضای جنگی ایجاد شده تعرض انقلابی مردم عراق و جنبش اعتراضی گرسنگان و حاشیه نشینان ایران را به عقب برانند، ولی تردیدی نباید داشت که این فضای جنجالی چند روزی بیشتر دوام نخواهد آورد. نه مردم عراق میتوانند کشته شدگان بیش از سه ماه اعتراضات خود و ادامه حاکمیت دولت فاسد مذهبی را بپذیرند و نه مردم ایران میتوانند کشتار و به بند کشیدن هزاران نفر را در آبانماه و تاریخ چهار دهه سرکوبگری این رژِیم را فراموش کنند. و مگر نه اینکه این رژیم سرکوبگر با بی شرمی تمام حتی به مردم اجازه نداد که جانباختگان خود را بدون تهاجم ارگانهای سرکوب  به خاک بسپارند.

واقعیت این است که ماجراجوئی و کشمکش امپریالیسم آمریکا و جمهوری اسلامی، گسترش هرج و مرج بیشتر در منطقه است و دودش به چشم مردم به فقر و گرسنگی کشیده شده میرود. آنهائی که برای تروریسم دولتی امپریالیسم آمریکا هورا میکشند و آنانی که در کشته شدن یک جنایتکار به دست یک جنایتکار دیگر با رژیم جمهوری اسلامی همسو میشوند، بخشی از همین جدال و کشمکش ارتجاعی هستند.

اهداف و سیاستهای طرفین این جدال و کشمکش تماما در تقابل با اهداف و مطالبات جنبش اعتراضی  و اردوی انقلاب در ایران  و جنبش اعتراضی مردم عراق است برای خلاصی از این وضعیت فلاکت بار ، از تحریم اقتصادی ، از به فقر کشیده شدن و نجات از پیآمدهای این جدال ارتجاعی هیچ راه دیگری بجز تداوم و گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری ، گسترش ارتباط بین جنبش های رادیکال اجتماعی و افشاء ماهیت طبقاتی، سرمایه دارانه و ارتجاعی این تحرکات و فضای جنگی وجود ندارد. تنها از طریق سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی  میتوانیم نقطه پایانی بر همه این کشمکشها بگذاریم. در این میان مهم است که جنبشهای اعتراضی در منطقه که در بسیاری از خواسته ها و مطالباتشان سمت و سوی یکسانی دارند، جبهه ای به گستردگی تمام خاورمیانه علیه اشغالگری نیروهای امپریالیستی، علیه دولتهای فاسد و علیه جریانات تروریستی اسلامی بوجود آورند. بدون تردید جبهه همبستگی مردم این منطقه آن نیروی قدرتمندی است که میتواند نقطه پایانی بر هرج ومرج موجود  گذاشته و مردم سرنوشت خود را خود در دست گیرند.