کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

شکست نمایش انتخاباتی رژیم را به فرصتی برای پیشروی تبدیل کنیم

پرده نمایش انتخاباتی رژیم در پایان روز جمعه زمانیکه تصاویر حوزه های خالی رأی گیری شبکه های مدیای مجازی را پرکرد ، پائین افتاد. صحنه گردانانی که هفته ها همه گونه ترفند ها را جهت کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی بکار برده بودند ، شکست خوردگان واقعی این تئاتر مفتضحانه بودند. خامنه ای انتخایات مجلس را ” جهاد عمومی ” و شرکت در آن را ” تکلیف شرعی ” خوانده بود. و اکنون اکثریت این مردم نه در ” جهاد عمومی ” او شرکت کرده بودند و نه پشیزی برای ” تکلیف شرعی ” او قائل شدند. اصلاح طلبان دولتی از اینکه شورای نگهبان آنان را از دم تیغ گذرانده بود ، نق زدند ، ولی آنها هم وظیفه خود ومریدانشان را شرکت در انتخابات اعلام کردند. گردانندگان رژیم پرده همه نوع وقاحت را دریدند و در حالیکه حوزه های رأی گیری به یمن موج گسترده تحریم به مکانهای نمایش عدم مشروعیت رژیم تبدیل شده بودند ،در دو نوبت ، ساعات اخذ رأی را افزایش دادند و سپس به پخش تصاویر همسانی پرداختند که شبیه هر چیزی بودند  غیر از تصویر واقعی  حوزه ها وبالاخره ساعتها نیاز به وقت داشتند که از شوک این ضریه بیرون آمده و آمارسازیهای دست ساخته را اعلام کنند.

وقتی گزارشها حکایت از این دارند که میزان مشارکت در شهر تهران از پانزده درصد بالاتر نرفته است ، وقتی فرماندار اصفهان در ساعت شش بعد از ظهر تنها از شرکت بیست در صد واجدین آراء سخن میگوید ، وقتی استاندار تهران در جواب به پرسش خبرنگاران میگوید “گفته اند نگوئید فقط خود وزیر اعلام میکند ” ، وقتی آمار خود مقامات درشیراز در صد مشارکت را کمتر از بیست وچهار درصد اعلام میکند ، وقتی ایدئولوژهای اصلاح طلب که در همه این سالها محلل کشاندن اقشار میانی جامعه به حوزه های رأی گیری بودند وانها را از ” سوریه ای شدن ” می ترساندند ، آشکارا از عدم شرکت هفتاد تا هشتاد درصد مردم در کلان شهرها صحبت به میان میآورند  و تازه آنهم در جامعه ایکه دروغ به یکی از اساسی ترین سیاستهای باندهای رژیم تبدیل شده است ، در آنصورت چه اندازه وقاحت لازم است  تا خامنه ای پشت میکروفن قرار گرفته و از ” درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات ” سخن به میان آورده و گلو پاره کند. او بیشرمانه به سبک وسیاق همان دروغهائی در بلندگو دمید که خیزش های پرشکوه دی و آبان را به بیگانگان نسبت داده بود و یا چهار روز تمام در مورد شلیک به هواپیمای مسافربری دروغ بافته بودند.

اکنون باندهای رژیم یکدیگر رامقصر این شکست مفتضحانه مینامند ، در حالیکه اصولگرایان عدم شرکت مردم را به گردن اصلاح طلبان و” توطئه کرونا ” ، ” نقشه استکبار ” ، رسانه های معاند ” و ” ضعف عملکرد مجلس ” می اندازند ، طرف مقابل این عدم مشارکت را به عملکرد شورای نگهبان و رد گسترده صلاحیت کاندیداهای وابسته به جریان اصلاحات نسبت میدهند .اگر اولی از اینکه نمایندگان ” جهادی وانقلابی ” به مجلس راه پیدا کرده اند صورت خود را سرخ نگه میدارند ، دومی ها از انحصار طلبی شکایت میکنند واز خطری که همه نظام را تهدید میکند ، سخن به میان میآورند. هردوی این باندها خود را به کری ، کوری وفراموشی میزنند. وقتی مردم در دیماه نود وشش فریاد زدند ” اصلاح طلب ، اصولگرا ، دیگه تموم شد ماجرا ” وقتی همین مردم در جریان پیشروی خود در آبان نود وهشت گفتند ” جمهوری اسلامی نمیخوایم ” آنوقت آشکار بود که این مردم از صندوق های رأی رژیم عبور کرده اند. این مردم دیگر فریب بازیهای باندهای رژیم نخورده و در نمایش انتخاب میان بد وبدتر حضور نخواهند یافت.

اگر دشمن کوشش خواهد کرد که صفوف شکست خورده خود را ترمیم کند. اگر دشمن برای مقابله با این مردم عاصی و مصمم راهی جز تجدید آرایش و فشرده کردن قوای خود ندارد ، اگر سپاه وبیت رهبری تدارک مجلس یکدست را دیدند و دستکم تا این لحظه نوزده تن از فرماندهان وسرداران سپاه را راهی مجلس کرده وقالیباف یکی از فاسدترین ووحشیترین فرماندهان سپاه را بر کرسی ریاست مجلسشان خواهند نشاند ، درانصورت همه اینها نشان میدهد که سپاه خود را برای مقابله با خطرات جنبش اعتراضی مردم اماده میکند.

و اما آنچه که به ما مربوط است ، به صف مردم معترض ، به کارگران ، زنان ، دانشجویان ، مال باختگان ، بازنشستگان ، پرتاب شدگان به حاشیه شهرها ،به فعالین محیط زیست ، به بیکاران ، به کولبران و همه آنهائی که دارند تاریخ تغییر در این جامعه را مینویسند ، باید این شکست رژیم را به فرصتی جهت پیشرویهای آینده تبدیل کنیم. گام های بعدی را باید با هوشیاری کافی وتدارک ملزومات ضروری جهت ورود به دوره جدید طی کنیم . طی این مسیر را نمیتوان با پاسخ به پرسشها ی قبل از این دوره جواب داد. ما اعتراضات وخیزشهای دی و آبان را پشت سر گذارده ایم ، جنبش های رادیکال اجتماعی در این فاصله تجارب گرانبهائی کسب کرده اند و از اینرو ما اکنون به سلاحهائی احتیاج داریم که صفوف جنبش های رادیکال مارا متحد سازد در این میان مهمترین سلاح ترسیم افق ودورنمای انقلابی و ایجاد تشکلهای محیط کار وزیست و به هم پیوستن انها ست .این تشکلها باید ما را در شرایطی قرار دهند که اعتصابات سرتا سری کارگری واعتصابات عمومی را سازمان دهیم. ما را در شرایطی قرار دهند که دشمن را در کارخانه ها ، در شهرهای کوچک وبزرگ ، در خیابانها ومحلات به مصاف بطلبیم. اینکه فاصله جنبش های رادیکال اجتماعی و جنبش اعتراضی مردم با دورنمای سرنگونی جمهوری اسلامی هر لحظه کمتر میشود ، هنوز به این مفهوم نیست که انقلاب صورت خواهد گرفت  و هنوز هم به این مفهوم نیست که خلع ید شدگان این جامعه انقلاب را از آن خود خواهند ساخت. اگر ملزومات رهبری و پیروزی طبقه کارگر انقلابی را فراهم نکنیم ، به راحتی میتواند ثمرات مبارزات درخشان وتمام از خودگذشتگیها ورشادتهای مردم به خزانه دشمنان همین مردم واریز شود.جامعه یک فرصت تاریخی در مقابل مردم معترض ، در مقابل جنبشهای رادیکال احتماعی و در مقابل کمونیستها قرار داده است. به روایت آن معنرض عراقی اگر تن مار در عراق است ، سرش در ایران است.اینجا خاستگاه اسلام سیاسی بود ، همان نیروئی که منطقه را به میدان عروج وحشی ترین نیروهای مذهبی کشاند. فرصت را نباید از دست بدهیم.