کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

پیآمدهای نظامِ سرمایه ‏داری

یکشنبه – ۲۶ خرداد – ۱۳۹۸ , 16 – 06 – 2019

شباهنگ راد

 

شناختِ آسیب‏های واردۀ مالی – سیاسیِ به جامعه و مردم، کار شاقی نیست. تخلفات و سوءاستفادۀ نظامِ بانکی از اموال مملکت و بدنباله دُور زدن مسئولین و مقامات ردۀ بالای دولتی – حکومتی از قوانین، هر روزه، قسمتی از بخش‏ها و یا صفحات ارگان‏های تبلیغی نظام جمهوری اسلامی را بخود اختصاص داده است. بی‏شک عللِ فسادهای مالی و دیگر مواردِ از این‏دست، روشن است. چرا که نظامِ مبتنی بر نابرابری‏ها، زمینۀ بالا کشیدنِ اموال عمومی را باز و به تبع، دولت هم بعنوانِ جاده صاف‏کن چپاول‏گران، راهِ هرگونه برخورد و یا محدود کردن غارت‏گران مالی – بانکی را بسته است. در این‏مدت میلیاردها تومان سرمایۀ مملکت، به جیب تعدادی از صاحب‏منصبان رفته است و در مقابل، میلیون‏ها انسانِ رنج‏دیده، ناتوان از تهیۀ نان شبِ خویش‏اند. فسادِ اقتصادی – مالی در عرصه‏های گوناگون، جامعه را بلعیده است و در این اثناء همۀ رده‏های دولتی – حکومتی، گوی سبقت را از هم‏دیگر ربوده‏اند. از عناصر و نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بانکی گرفته، تا ارگان‏های نظامی‏ای هم‏چون بسیج و سپاه و غیره، بر سرمایه‏های ایران چنگ انداخته‏اند؛ عناصر، نهادها و ارگان‏هایی که ذیربط نظامِ وابستۀ سرمایه‏داری‏اند و بدون حمایت و پشتیبانی ارگان‏های رنگارنگ سیاسیِ دولت و دیگر دم و دستگاه‏های حافظ منافع طبقۀ حاکمه، قادر به سرازیر کردن سرمایه‏های مملکت به کیسۀ بی‏انتها، و به خزانۀ نهادها و ارگان‏های خودی نیستند.

در حقیقت حساب و کتابی برای کنترل و بررسی عمل‏کردِ دزدان حرفه‏ای و وابسته نیست. به این دلیل که بنیان‏گذار و مولد آنان، دولت‏مردان و حاکمان‏اند و همۀ آنان و بدرجات متفاوت، مصون از حسابرسی‏اند. در این میانُ چنان‏چه، و یا این‏که روز و روزگاری، تنی چند از مسئولین و یا مقامات دولتی، اسیر دستگاه‏های بارزسی و در نهایت، سر از دادگاه‏های نظام جمهوری اسلامی در می‏آورند، سبب آن، نه اجرای قانون و بدنباله مجازاتِ دزدان بزرگ، بلکه به تضادهای درونی نظام و پس زدن جناح‏های رقیبِ دولتی – حکومتی برمی‏گردد؛ برای انحرافِ افکار عمومی‏ست و بنابه هزاران اسناد موجود، از بالا تا پائینِ مقامات دولتی – حکومتی، دزد و فاسدند و از بالا تا پائین و از سرِ خیر و برکتِ قوانین اسلامی‏ست که، جامعه را درب و داغان و زندگی کارگران، زحمت‏کشان، توده‏های ستم‏دیده و کودکان ایران را نابود و به تباهیِ کامل کشانده‏اند.

درک شده است که در ایرانِ زیر حکمرانی سران رژیم جمهوری اسلامی، مدخل‏های بسیار زیادی برای فساد، غارت و سر کیسه کردن مردم وجود دارد. پول‏شوئی‏ها و به قول خودی‏های‏شان، اختلاسِ 1000 میلیارد تومانی در ایران عادی شده است؛ فساد و اختلاسی که ریشۀ مادی دارد و نظامِ سیاسی حاکم بر ایران هم، با تمام توان دارد بُعد آن‏ها را گسترده‏تر و گسترده‏تر می‏کند. با این تفاصیلُ معلوم است که، پایانی در خسارات وارده توسط جانیان بشریت به جامعه و به مردم نیست و بدون کم‏ترین شک و شبهه‏ای، بار و پیآمدهای آنرا، کارگران، زحمت‏کشان و دیگر توده‏های ستم‏دیده دارند بدوش می‏کشند. روزی «روحانی» رئیس جمهور نظام، قصد کرده بُود و ادعا داشت که: “امسال هدف من این است که چگونه می‌توانم فقر مطلق را از بین ببرم! یعنی امروز از بین بردن فقر مطلق یک هدف اقتصادی شده است!”.

باری، «روحانی» قصد داشت تا فقر را از بین ببرد، امّا و در عوض، نه تنها دامنۀ فقر و نداری مردم کم نشده، ولی در ابعادی دهشتناک‏تر هم فزونی یافته است؛ به موازات آن نه تنها بر میزانِ دزدی‏های نهادها و ارگان‏های وابسته به دولت و حکومت کاهش نیافته، بساکه کلان‏تر هم شده است. به طور مثال اختلاسِ کلانِ 6 میلیارد و 656 میلیون یورویی – در سال 97 – در پتروشیمی، صحت این‏موضوع را نشان می‏دهد که، رئیس دولتِ جمهوری اسلامی، کم‏ترین ساز و کارِ متناسب با نابودی فقر، و نیز محدود نمودن دزدی‏های اموال مملکت در مقابل خود نگذاشته است. براستی «روحانی» هم، مانند دیگر دولت‏مردان پیشین دارد همان مسیری را طی می‏کند که دیگر دولت‏ها و مجریان مدافع طبقۀ سرمایه‏داری پیگیر آن بوده‏اند. بیهوده نیست که «جهانگیری» معاون اوّل وی می‏گوید: “متاسفانه شاهد تکرار فسادهای مشابه در کشور هستیم”. برگردان این حرف یعنی این‏که، تکرار فساد در درون جامعه و آن‏هم از جانب حامیان دولت و حکومت، برابر با محدود و یا از بین بُردن فقرِ مطلق نیست؛ یعنی این‏که، اختلاس و اختصاص دادن دست‏مزدهای میلیاردی، به مدیران دولتی و بانکی، برابر با سر و سامان دادن به زندگیِ توده‏های محروم و کودکان تنگ‏دست نیست. انصافاً این‏ها سوغاتیِ مناسبات و سیستمِ جامعه‏ای‏ست که دولت‏مردان و حکومت‏مداران ایران، برای میلیون‏ها انسان رنج‏دیدۀ ایران به ارمغان آورده‏اند. فقر دارد بیداد می‏کند و بارِ نداری و خریدِ نیازهای اولیۀ زندگی، بدلیل ناتوانی مالیِ کارگران، زحمت‏کشان و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی، بسیار و بسیار پائین آمده است و آن‏وقت وزیر نیرو کشور، «رضا اردکانیان» می‏گوید: “چون مردم ما مصرف‏گرا هستند و زیاد می‏خورند، دشمن فهمیده است نقطه ضعف کجاست و همان نقاط را تحریم کرده است”. و ادامه می‏دهد “چینی‏ها تحریم نمی‏شوند، چون مشکل مصرف‏گرایی ندارند”.

پس و بنابه ترهات و هرزه‏گویی‏های وزیرِ نیرو کشور، چون، دشمن به نقاط “ضعف” جامعه و هم‏چنین به خواست‏های “بنابجا”ی مردم پی بُرده است بر میزانِ تحریم‏ها افزوده است!! نتیجه این‏که، اگر “مصرف‏گرایی” مردم از بین برود و مصرف‏کننده، بر اساس نیازهای خود، خرید و مصرف کند، آنگاه جامعه، دچار آسیب‏های اقتصادی و یا با هزاران مصائب و مشکلاتِ اقتصادی – مالی دیگر، رودررو نخواهد شد!!

گستاخی و دریدگیِ وزیر و وزاری دولتِ “اعتدال” «روحانی» هم، بمانند دیگر وزیر و وزاری پیشین، حد و مرزی ندارد. البته که نظام برای گردشِ بهتر سیستم و مناسباتِ طبقۀ سرمایه‏داری، به چنین عناصرِ پست و فرومایه‏ای نیاز دارد. به طور قطع کار نظام، بدون چنین جانیانی به پیش نخواهد رفت. آری باید گفت که وزیر نیرو نظام “دُرست” می‏گوید و به این علت، گرانیِ آب و برق، کرایۀ ایاب و ذهاب، گوشت و تخم مرغ، پوشاک و مسکن و دیگر نیازهای اولیۀ زندگی وجود دارد، که مردم به سمت “مصرف‏گرایی” روی آورده‏اند!!

مسلماً «رضا اردکانیان» – مانند «جهانگیری» خائن -، کاری به ریشۀ فساد و پول‏شوئی‏ها، کاری به اختلاس‏های کلان و میلیاردیِ سران دولت و حکومت، و بدنباله کاری به پشت گوش انداختن دم و دستگاه‏های نظام ندارد، که راهِ چپاول و غارت اموال عمومی را برای دزدی‏های کلان باز گذاشته است. چرا که بزعم وی، مقصر و بانیان اصلی اختلاس‏ها و نیز گرانی و تحریم، و هزاران بدبختی‏های درون جامعه، مردم‏اند؛ سیاست “اسراف‏گرایی” مردم هم باعث شده است تا فقرا فقیرتر، و ثروت‏مندان ثروت‏مندتر شوند!! “دُرست” می‏گوید و دلیلِ فشارهای اقتصادی بر مردم، نه سوءاستفاده‏های اقتصادی – بانکی مدیران و “مدبر”ان جامعه، بلکه در توقعات “بیش از حد”، و در “اسراف” پوشاک، و در مصرف “بی‏رویۀ” خُورد و خوراک مردم است! “دُرست” می‏گوید و برای علاجِ درد، باید درد را شناختُ به طور یقین و بر خلافِ نظرِ وزیر نیرو کشور می‏توان گفت که، سبب اوضاعِ کنونی و بویژه گرانیِ سرسام‏آور اقلام اولیۀ زندگی، در حیاتِ جرثومه‏های فسادی هم‏چون «رضا اردکانیان» است. به این دلیلِ مبرهن است که اوضاعِ جامعه و بویژه زندگیِ سازندگان اصلی آن، به چنین وضعیتِ ناهنجار و وخیمی شیفت کرده است.

چهل سال آزگار، این نظام به‏همراه نهادها و دم و دستگاه‏های متفاوتِ چپاول اقتصادی و سیاسی، مردم را سرکیسه و سرکوب کرده است؛ چهل سال آزگار، زندگی مردم روزبه‏روز، بدتر و سیاه‏تر از روز قبل شده است و چهل سال آزگار، نظام هر اعتراض بحقی را به وحشیانه‏ترین شکل ممکنه در نطفه خفه کرده است تا مناسبات دلبخواۀ سرمایه‏داری پابرجا بماند. سفرۀ خانه‏ها، خالی از بدیهی‏ترین نیازهای انسانی از جمله نان، آب، برنج، سیب‏زمینی و غیره شده است؛ خیابان‏ها پُر از فارغ‏التحصیلان بیکار از یک‏سو و نیروی کارِ کودکان از دیگرسوست؛ درِ کارخانه‏ها یکی پس از دیگری بسته و کارگران بدون آیندۀ روشنی، نظاره‏گر زندگی فردای خویش‏اند؛ مدارس فاقد استاندارهای اولیۀ است و هزاران انسان در اثر سهل‏انگاری‏های سران حکومت، خانه‏های‏شانرا در اثر سیل، طوفان، باد و باران از دست داده‏اند؛ اعتیاد و روی‏آوری جوانان به مواد مخدر میلیونی شده است و در عوض، وزیر نیروی کشور و به‏همراه دیگر همپالگی‏های‏اش، دارند در ناز و نعمت و بدون کم‏ترین دغدغه و مشکلاتی، به زندگی انگل‏وارشان ادامه می‏دهند. پیداست که دلیلِ اوضاعِ غم‏بارِ زندگیِ 99 درصدی جامعه، در سیستمِ مصرفی آنان نیست، بلکه به سیستم و به مناسباتی برمی‏گردد که زورمداران و دجالانی هم‏چون «روحانی»، «جهانگیری» و «رضا اردکانیان» به جامعه و به مردم، تکلیف کرده‏اند. کاملاً عریان شده است که این حکومت‏ها و عناصر وابسته بدانان، استفاده‏ای برای جامعه و مردم ندارند. شرشان بمراتب و بمراتب، بیش از خیرشان است. همۀ آنان از زمره عاملان و آمران فساد، دزدی‏های بزرگ و کوچک، کلاشی و بدبختی‏ها، و به عقب‏راندن پیشرفت‏های جامعه‏اند. رک‏تر این‏که، تاریخ مصرفِ سیستم و قاعدۀ سرمایه‏داران، مدت‏های مدیدی‏ست که به سر رسیده است و باید درب و داغان شود. قانون‏شان، بازدارندۀ رشد و بالندگی جامعه و نیز نبوغ و خلاقیت انسان‏هاست. نظامِ حاکم بر جامعۀ ایران مثل دیگر نظام‏های جهان، مبتنی بر نظام سرمایه‏داری‏ستُ بطور قطع، در چنین نظام‏هایی رهائی انسان ناممکن، و بدنباله انسان نه بعنوان عضوی از جامعه، که از حقوقی برابر برخوردار می‏باشد، بلکه بعنوان کالا و بعنوان عنصر سوددۀ طبقۀ سرمایه‏داری به حساب – آمده و – می‏آید.

خلاصه سیستمِ سرمایه‏داریِ وابستۀ ایران، فضای جامعه را آلوده و مسموم کرده است و باید، بجای آن پرچمِ و سیستمِ متناسب با منافع و حقوقِ کارگران و زحمت‏کشان به اهتزاز در آید؛ پرچم و سیستمی که زبانِ گویای دردمندان و میلیون‏ها انسانی‏ست که زندگی را نه برای عده‏ای محدود، بساکه برای سازندگان اصلی آن می‏خواهد.

شباهنگ راد

15 ژوئن 2019

25 خرداد 1398