کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

کارگران هفت تپه ، پایداری وهوشیاری

کارگران هفت تپه ، پایداری وهوشیاری

دور جدید اعتصاب کارگران هفت تپه از روز اول مهر آغاز شده است. آنان با تجمع وراه پیمائی در محوطۀ مجتمع و ایراد سخنرانی و گفتگو با رسانه ها بر سه مطالبه مرکزی خود مبنی بر بازگشت همکاران به کار، آزادی اسماعیل بخشی و لغو خصوصی سازی پافشاری نمودند. آغاز مجدد اعتصاب کارگران هفت تپه بعد از اعتصاب سال گذشته سبب گردیده است که مبارزات آنان به گونه ای به مرکز تحولات جنبش کارگری تبدیل شوند. این البته به هیچ وجه به این مفهوم نیست که در جه ای از اهمیت مبارزات درخشان کارگران فولاد اهواز، هپکو، آذرآب، واگن پارس، پترو شیمی ها و هزاران اعتراض کارگری در طول سال گذشته وامسال کاسته شود. همه این مبارزات تصویری از یک جنبش کارگری معترض وپر تحرک را به نمایش میگذارند. و درست از این زاویه حق داریم بگوئیم که جنبش کارگری به مرکز تحولات جامعه بویژه بعد از خیزش نود وشش کشانده شده است. با وجود همۀ این داده ها به گونه ای نگاهها  متوجه هفت تپه  است . ازسوئی ناشی از تأثیرات ماندگار مبارزه وهمبستگی هفت تپه وفولاد اهواز، کشاندن اعتراضات خود به مدت نزدیک به یک ماه به خیابان، طرح شعارهائی که به حلقه رابط بسیاری از مبارزات واعتراضات اجتماعی تبدیل گشته و بالاخره پایداری آنان ونمایندگان ومدافعین شان در بیدادگاه های رژیم و از سوی دیگر میدان به کار گرفتن ترفندهای دولت وکارفرما در ارتباط با مسئلۀ خصوصی سازی ویا دولتی کردن، جایگزین کردن تشکل های دست ساز شورای اسلامی به جای سندیکا وشورای مستقل کارگران و تبعاتی که نمایندگان دستچین، فاسد وقلابی عضو شورای اسلامی  درهمین مدت کوتاه از خود بجای گذاشتند.

چه کسی فراموش میکند که به یمن مبارزات درخشان کارگران هفت تپه شعار “کار، نان، آزادی، ادارۀ شورائی” به یک گفتمان عمومی در جامعه تبدیل گشته وموجی از پشتیبانی کارگران، معلمان، بازنشستگان و دانشجویان را از هفت تپه بوجود آورد. واقعیت این بود که هفت تپه وفولاد در هم تنیده بودند و فراتر از آن خیابان به عرصه مبارزه کارگران تبدیل شده بود. این بار در شوش واهواز، این کارخانه بود که به خیابان آمده بود و نه خیابان به کارخانه و البته تفاوت فاحشی مابین این دواست. اگراولی مهر طبقه کارگررا به خیابان میزند، دومی مهر خیابان را به کارخانه میزند و میدانیم که خیابان میدان حضور همه نیروهای طبقاتی و میدان جدال این نیروها بر سر کسب هژمونی است.

زمانیکه کارگران هفت تپه فریاد میزدند “نه تهدید، نه زندان، دیگر اثر ندارد” ، چیزی جز اعلام آشکار یک جنگ علنی به بورژوازی، به دولتش ونیروهای سرکوبگرش نبود. بیجهت نبود که دولت وکارفرما مشترکا همه اهرم های فریب وسرکوب خود را به کارگرفته و اعتصاب را به شکست کشاندند.

اعتصاب این دوره کارگران هفت تپه اگر چه در اعتراض به اخراج همکارانشان آغاز گردید ولی اکنون دیگر کاملا روشن است که این تقاضا به همه مطالباتی که کارگران در جریان مبارزات شکوهمند سال گذشته خود طرح کرده بودند، گره خورده است. بازهم علیه خصوصی سازی، بازهم آزادی اسماعیل بخشی وبازهم تشکل مستقل.

نباید از نگاهمان پنهان بماند که در این دوره هم  دولت،هم کارفرما و هم ارگانهای سرکوب بورژوازی کوشش خواهند کرد که اعتصاب آغاز شده را به شکست بکشانند. اگر نتوانند این کار را از طریق سرکوب انجام دهند به ترفندهای دیگری دست خواهند زد. از همین حالا هم کوشش هائی برای به بیراهه بردن مبارزات کارگری آغاز شده است. اکنون قرار است که رئیسی قاضی القضات جنایتکار رژیم، همان کسی که به حق آیت اله اعدام لقب گرفته است در قامت مبارزه با فساد ظاهر شده که گویا قرار است به پروندۀ فساد، تقلب وسوءاستفاده اسد بیگی رسیدگی کند. تبلیغ برای رئیسی در میان کارگران هفت تپه اوج بیشرمی است. مگر نه اینکه شلاق او بر بدن نمایندگان و مدافعین کارگران هفت تپه فرود آمده، مگر نه اینکه همین دو هفته پیش خون از سر وصورت کارگران هپکو سرازیر گشت و مگر نه اینکه در بیدادگاه هایش دهها هزار نفر اعدام وتیرباران شدند. حافظه تاریخی جامعه وحافظه کارگران هفت تپه اینها را فراموش نکرده است. او قهرمان مبارزه با فساد نیست. او خود در رأس یکی از دستگاههائی قرار گرفته است که فساد از سر ورویش میبارد. مگر همین سال گذشته نبود که پرده از فساد مالی قوه قضائیه ورئیسش برداشته شد و مگر در همین دوره چند ماهه ریاست او بر قوه قضائیه دهها تن از فعالین کارگری، نویسندگان روزنامه نگاران وفعالین مدنی به حبس های طولانی محکوم نشدند. شاید جیره خواران دستگاه ولایت در قامت شورای اسلامی برای چند روزی وبه زور سرکوب وامنیتی کردن هفت تپه وشوش تصویراو وخامنه ای را بالا بکشند، ولی بدون تردید قادر نخواهند بود ارادۀ مصصم کارگران هفت تپه جهت ادامۀ مبارزه را بشکنند. بی جهت نبود که سندیکای هفت تپه در پنجمین روز اعتصاب در اطلاعیه خود خطاب به کارگران نوشت: “شما امروز یکبار دیگر قدرت، جسارت و همدلی خود را به نمایش گذاشتید ولبخند پیروزی برلبان اسماعیل وخانواده وبیش از همه روی لبان نهال، دختر همکار دربندتان نشاندید. او از نان کار وآزادی سخن گفت. او صدای کسانی بود که به دلیل فقر ونداری مجبور به فروش کلیه میشوند، او صدای کسانی بود که توانائی دریافت خدمات درمانی، آموزش، تحصیل وبیان نظرات خود را ندارند. او صدای آزادی بود و گفت ایجاد تشکل حق ماست. او گفت کار را ازما نگیرید، او گفت زندگی شایسته حق ماست، او گفت ما باید بتوانیم برای سرنوشت خود تصمیم بگیریم.”

اکنون یکبار دیگر سرنوشت کارگران هفت تپه به استقامت و اراده و همزمان هشیاری آنان گره خورده است. در شرایطی که هم خطر سرکوب وهم خطر به بیراهه بردن مبارزات کارگران هفت تپه موجود است، یکبار دیگر باید صف متحدی را که کارگران هپکو، آذر آب و واگن سازی پارس در دفاع از کارگران هپکو تشکیل دادند، این بار نیز با همان صف متحد به یاری هم طبقه ای های خود در هفت تپه  بشتابند. لحظه ای هم نباید فراموش کرد، پیروزی کارگران هفت تپه پیروزی همه جنبش کارگری ایران است.