کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

کمیته های مردمی محلات شهر و روستا ارگان مقابله با بحران

شورش کریمی

در حالی که ویروس کرونا در جهان در تاخت و تاز است و روزانه جان هزاران نفر را یا می گیرد و یا تهدید می کند، گره خوردن اپیدمی کرونا در ایران به بحرانی چند جانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و باورهای مذهبی وضعیت را دشوار تر کرده است. این شرایط به این ویروس امکان داده است که زمینه مساعدتری برای گسترش پیدا کند. در نظر بگیرید کارگری را که آه در بساط ندارد، مستاجر است، نان آور خانواده است، رنج دارد، کار ندارد، حمایت دولتی ندارد، بیمه ندارد، پس انداز هم ندارد. چنین فردی چگونه می تواند در خانه بماند، تا از این طریق به شر کرونا گرفتار نشود؟ بدون شک نیروی گرسنگی و نیازهای اولیه زندگی، از ترس از مرگ  قوی تر است. همچنین نمی تواند توصیه های بهداشتی را رعایت کند، زیرا هزینه خرید کالاهای بهداشتی را ندارد. این فرد وقتی آگاهی نداشته باشد و دست اش از زندگی مادی کوتاه شده باشد به مذهب که آخرین دلخوشی و امیدواری اوست پناه می برد. دسته های سینه زنی و مساجد را مشاهده کنید. این افراد به طعمه های خوبی برای افتادن به دام خرافاتی هستند که از طریق مکانیسم های حکومتی از جمله آموزش و پرورش، رسانه، روزنامه، رادیو و تلویزیون، آخوند محله، در جامعه گسترانده می شود.

یک نفر حامل ویروس کرونا می تواند در یک روز دهها نفر را به این بیماری آلوده کند. در این سیستم بعضا افراد در تناقضی گرفتار می شوند که حتی کرونا را همانند دروغی بزرگ انکار می کنند. زیرا در این جامعه فرهنگی به غیر از فرهنگ ضد علمی مذهبی که فرهنگ حاکم بر جامعه است، رسما نمی تواند وجود داشته باشد. سیاست حکومتی که چنین فردی در آن زندگی می کند، در هنگامه ای که بیماری هنوز گسترش نیافته بود و امکان کنترل آن آسان تر بود، مضحکه انتخابات مجلس اسلامی را پیش رو داشت. عدم حضور مردم را در این نمایش مضحک و تکراری پیش بینی می کردند، در نتیجه می دانستند که اگر مردم از وجود بیماری اطلاع داشته باشند، با صندوق های خالی رای مواجه خواهند شد. بنابراین بیماری کرونا را از مردم پنهان کردند تا شهرهای قم و تهران که از مراکز اصلی تردد مردم سایر استان های کشور است در ابعادی گسترده به این ویروس کشنده آلوده شدند. حکومت اسلامی به جایی اقدامات سریع برای کنترل کردن بیماری، تئوری قدیمی و رنگ و رو باخته توطئه را مطرح کرد. سخنرانی ها و خطبه های با محتوای اینکه دشمنان اسلام و حکومت اسلامی اقدام به گسترش بیماری در کشور کرده اند، تا مدت ها موضع حکومت در قبال این بیماری خطرناک بود. اکنون نیز کسی از آمار دقیق کسانی که در اثر بیماری جان باخته اند، آگاه نیست. نه تنها از تجمعات مذهبی عاشورا و تاسوعا جلوگیری نکردند، بلکه پزشکان و متخصصینی که درباره خطرات و نقشی که مراسمات مذهبی در گسترش این بیماری می توانند داشته باشند، موضع گیری می کردند، با دیوار تهدید و سرکوب مواجه می شدند.

اکنون دوباره بعد از سپری شدن فصل گرما و دوره ای نسبتا آرام تر در رابطه با موج اول بیماری، شاهد گسترش بیماری و ورود به دوره ای بحرانی تر هستیم. مشکلات اقتصادی، فقر، بیکاری، تورم، کمبود دارو و تجهیزات پزشکی و خستگی کادر درمانی از دشوارهای است که مردم با آن دست به گریبان هستند. با آمدن فصل سرما و بستری مناسب تر برای رشد صعودی این بیماری خطرناک، همراه با مشکلات فراوانی که در بالا به آنها اشاره شد، نگرانی های جدی را در جامعه و به خصوص در میان فعالین اجتماعی دامن زده است. این سوال دوباره در برابر ما قرار گرفته است که در مقابل درد خصوصی شده چه سیاستی می تواند جایگزین شود که در این هنگامه بحران، تلفات، درد و رنجِ این جامعه را کاهش دهد و هم امکانی برای رشد و بلوغ فکری جامعه فراهم کند. در دوره اول گسترش کرونا در ایران ما شاهد شکل گرفتن کمیته های مردمی در کردستان بودیم. کمیته های که با ابتکار جوانان و فعالین اجتماعی در محلات شهر و روستا شکل گرفتند و علی رغم کاستی های فراوان و عدم ادامه کاری مستمر توانستند منشا عمل و خلاقیتی قابل تحسین در برابر بحران بیماری کرونا باشند. در این دوره ما شاهد فداکاری جوانانی بودیم که با کمترین امکانات نشان دادند که نمی توان و نمی بایست انسان در مقابله با مشکلات و بحران های احتماعی منفعل بماند و چشم انتظار منجی باشد، این جا خلاقیت و همبستگی اجتماعی است که عمل می کند. اراده جمعی جوانان خود را در قامت تشکل های محلات در شهر و روستا به نمایش می گذاشت. از اطلاع رسانی، سازماندهی، ضدعفونی محلات، تولید ماسک و لباس های بهداشتی، جمع آوری کمک برای خانواده های نیازمند از جمله کارهای عملی این کمیته ها در تجربه مشخصا کردستان بود.تشکل مستقل مردمی در جوامعی همچون ایران که حکومت خود منشاء مشکلات، بزرگترین دشمن همبستگی و انسجام اجتماعی و مانعی در برابر خودباوری جمعی ست، می تواند وظایف بزرگتری را در برابر خود تعریف کند. شکی در این نیست که وظیفه هر حکومتی که منابع و امکانات کشور را در اختیار دارد، محافظت و تامین تندرستی در جامعه است. اما چه کسی چنین انتظار بزرگی را از حکومت جلادان و سربکوبگران دارد.

با توجه به بحران چند جانبه ای که وجود دارد و همچنین آمدن فصل سرما که بحران کرونا را تشدید می کند و عملا جان انسان های زیادی را در معرض خطر قرار خواهد داد، لزوم پیگیری و آماده سازی دوباره کمیته های مردمی و مستقل مقابله با بحران در شهرها و روستاها می تواند نه تنها دردها و آلام این تهدید را کمتر کند، بلکه می توان درس های فراوانی از آن برای مبارزه با منشا مشکلات، یعنی حکومت اسلامی فرا گرفت. با استفاده از امکاناتی که اینترنت فراهم کرده است، فعالین و جوانانی که در این زمینه در دوره قبلی تجریباتی اندوخته اند، می توانند جلساتی را برگزار کنند و جمع بندی از تجریبات مثبت و منفی دوره قبلی خود داشته باشند و حتی آن را برای عموم مردم منتشر کنند و از جمع گسترده تری دعوت کنند که در این تشکل های مردمی مشارکت داشته باشند و آن را وسیع تر و کارآمدتر کنند. لزوم اطلاع رسانی عمومی در مورد این تجربیات از این لحاظ مهم است که آگاهی در مورد تجربه ای موفق و روش های متفاوت و فرم های سازمانی که در شرایط های ویژه موفق بوده اند، در ابعادی کوچک وجود دارد اما متاسفانه در ابعادی اجتماعی وجود ندارد. مضافا اینکه ما دانش زیادی در مورد تجزیه و تحلیل در اختیار داریم اما از دانشی رنج می بریم که در مورد شکل های زیستِ سازمان های جمعی و متقابل است. دانشی در مورد اینکه این شکل ها یا فرم های سازمانی مردمی چگونه خواهند بود. زیرا که ما نه تنها می خواهیم مردم را سازمان دهیم و کنش جمعی را در مقابل بحرانی که جلوی خانه ما را گرفته است، ترغیب کنیم، بلکه کنار همدیگر باقی بمانیم و با هم دیگر برای رفع تمام جنبه های منفی جامعه تلاش کنیم. در این پروسه از همدیگر یاد بگیریم و شکل های سازمانی جمعی را تکامل دهیم.

چنین اقداماتی و آماده سازی برای رویارویی با بحرانی که حکومت بیش از پیش ناتوانی خود را در کنترل آن نشان داده است، متفاوت از اقدامات خیرخواهانه است. بنیاد نهادن چنین کمیته های گامی بزرگ در جهت بازیابی اراده جمعی و کنش جمعی است. کمیته های که در صورت پراتیک موفق خواهد توانست تا نسل ها منشاء الهام و تجربه باشد. پایه ریزی استراتژی خواهد بود برای تسلط و خودباوری بی صدایان و کسانی که چنین به آنها القاء شده است که می بایست مداوم تسلیم تقدیر و سرنوشت باشند. این اقدامی است در برابر رنج خصوصی شده و جامعه فردمحور. این اقدامی ست در برابر فرهنگی که در برابر سلطه تسلیم طلب است.

بحران بیماری کرونا چه اکنون که جان هزاران نفر را در ایران تهدید می کند و چه پیامدهای روانی و اقتصادی پس از آن خطر بزرگی است که فعالین اجتماعی می توانند آن را به فرصت تبدیل کنند. کاهش تلفات کنونی کرونا و پیامدهای آن منفعتی عمومی است که می تواند به نیروی اجتماعی چشمگیری تبدیل شود. این منفعت عمومی می تواند تمام خطوط تفرقه و جدایی که توسط حاکمان ایجاد شده است را پشت سر بگذارد و نوعی از همبستگی اجتماعی را شکل دهد که بیانگر منفعت جمعی است نه اقلیتی ناچیز.

مردم تحت ستم ایران برای رهایی از اشکال مختلف ستم و استثمارِ حکومت اسلامی، به فرم های سازمانی و تشکیلاتی متفاوت و گسترده ای نیاز دارند که مشارکت فعالانه و آگاهانه همه اعضای آن را فراهم کند. برای پراتیک اجتماعی، ما به تجربه زیسته جمعی نیاز داریم. به دانش تخصصی در خصوص کارکرد فرم های سازمانی آزموده شده نیاز داریم. تحولی که عدالت و آزادی را در کانون مطالبات اجتماعی خود قرار داده باشد، اتوماتیک و جبری اتفاق نمی افتد. ما برای ساختن آینده ای جمعی و جامعه ای بدون ستم و استثمار به دانش تخصصی و تجربه نیاز داریم. برپایی کمیته های مردمی مقابله با بحران کرونا یکی از این گزینه ها است که می تواند گامی باشد در این جهت و در عین حال تبدیل کردن بحرانی خطرناک به فرصت.