کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

گزارش برگزاری پلنوم ششم کمیته مرکزی کومه له، منتخب کنگره 17 بخش دوم

لبنان:

کشور لبنان مدتها است که در یک رکود اقتصادی فرورفته است.گرانی روز افزون، بیکاری گستردە ، فساد در بین مقامات ارشد،وضع مالیات‌های جدید بر مصرف کنندگان از جملە بر شبکە انترنت و تلفن همراه، از اقدامات ریاضتی دولت برای غلبه بر بحران و رکود بودند. در این میان گران شدن نرخ استفاده از انترنت، تنها جرقه ای بود که اعتراضات توده ای را در این کشور شعله ور ساخت.تظاهرات خیابانی به سرعت از بیروت به شهرهای دیگر این کشور گسترش یافت.باوجود اینکه طی سالهای اخیر تظاهرات و اعتراضات خیابانی در لبنان کمتر به خشونت کشیده شده است، اما اینبار از همان ساعات اولیه واحدهای موتور سوار مربوط به سازمان امل و حزب الله لبنان، به همان شیوه که در خیزشهای سال ۱۳۸۸ در ایران  شاهد بودیم و از برادران پاسدار خود آموخته بودند، برای سرکوب تظاهر کنندگان وارد خیابانها شدند. حضور پر تعداد مردم معترض در خیابانها و تاکتیک ایجاد باریکاد و مسدود کردن راهها به روش موثری برای زمین گیر کردن نیروهای سرکوب تبدیل شد.مردم تا کنون توانسته اند، تجمع خود در مراکز شهرها از جمله در بیروت را ادامه دهند. از نخستین روزهای خیزش در لبنان اشکال اولیه ای از سازماندهی سر برآوردند. گروههای محلی از طریق چند گروه پیشرو مرکزی به همدیگر مربوط شدند. شعارها به سرعت هماهنگ گردیدند. تظاهر کنندگان خواستار تغییرات اساسی در سیستم حکومتی این کشور که در آن قدرت سیاسی بین احزاب و گروههای مذهبی و قومی تقسیم شده است، هستند. با همه پیشرویهائی که در این زمینه حاصل شده است، هنوز آلترناتیو قدرت سیاسی از جانب مردم قیام کننده شکل نگرفته است. نگاهی به وضعیت سیاسی نیم قرن اخیر در لبنان برای درک مخاطرات و فرصتهائی که در برابر  جنبش انقلابی جاری در این کشور قرار دارد، ضروری است.   

تنوع مذاهب و طوائف در لبنان، در سالهای  ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ به طولانی ترین جنگ داخلی  در این کشور انجامید. جنگی که پس از به ویرانی کشیدن این کشور سرانجام طی کنفرانسی در طائف با میانجی گری عربستان سعودی به تشکیل یک دولت، بر اساس  یک باصطلاح دموکراسی  توافقی انجامید. بر اساس این توافقنامه، نظام سیاسی جدیدی در لبنان شکل گرفت که در آن برای همه گروههای مذهبی و طائفه ای جایگاهی در ساختار سیاسی این کشور در نظر گرفته شد. ریاست جمهوری برای مسیحی های مارونی، نخست وزیری به سنی های دروزی و ریاست مجلس به شیعیان تعلق گرفت. پارلمان لبنان ۱۲۸ عضو دارد که  اعضاء آن بین مسلمانان و مسیحیان به طور مساوی تقسیم شده است. اما از آنجا که طی نیم قرن اخیر جمعیت شعیان افزایش بیشتری داشته است، احزاب شیعه همواره به سهم خود در ساختار قدرت اعتراض داشته اند و از اینرو عملا برای خود دولتی  در دولت بوجود آورده اند. دولتی غیر رسمی  تحت نام “حزب الله لبنان”، که نیروی نظامی و سیاست خارجی خود را دارد. در جنگهای داخلی در سوریه دوش به دوش نیروهای جمهوری اسلامی در دفاع از رژیم بشار اسد می جنگید و به ابزار سیاست های جمهوری اسلامی در قبال دولت اسرائیل تبدیل شده است. تحت فشارهای جنبش توده ای دولت سعد حریری استعفا داده است. اما هیچ کدام از گروهها جرات قبول مسئولیت رسمی در این شرایط را ندارند و بحران حکومتی در کنار بحران سیاسی و بحران اقتصادی کار را برای هیات حاکمه این کشور دشوار تر نموده است. با توجه به موقعیت ژئوپولتیک بسیار حساس لبنان و  پیشینه دخالت قدرتهای محلی و جهانی و منافع آنها در حفظ ساختار سیاسی کنونی این کشور، مسئله رهبری جنبش انقلابی جاری، استراتژی سیاسی آن و مشخص کردن  اهداف و افق آن، سرنوشت ساز است. جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، آمریکا و فرانسه هر کدام برای حفظ نفوذ خود در ترکیب قدرت سیاسی این کشور دست اندرکار توطئه چینی برای به بیراهه کشاندن جنبش جاری هستند و این در واقع خطری است که بر بالای سر جنبش انقلابی مردم لبنان مانند بسیاری از حرکتهای مشابه این دوره قرار دارد.

عراق:

قریب به سه ماه از خیزش انقلابی مردم در عراق می گذرد. جنبشی که از روز نهم مهر ماه با شرکت چند هزار نفر، بر علیه فساد، بیکاری و سطح پائین خدمات عمومی از میدان آزادی بغداد آغاز شد، طی مدتی کمتر از ۲۴ ساعت به یک حرکت ملیونی در شهرهای مرکز و جنوب عراق گسترش یافت. دولت عراق از همان ابتدا در عین اینکه  فریبکارانه وعده اصلاحات در قانون اساسی، برگزاری انتخابات زود رس و مبارزه با فساد می داد، با خشونت تمام با به کارگیری نیروهای حشد شعبی به جنگ مردم معترض رفت.اگر در روزهای نخست مردم مطالبات معینی را در زمینه های مختلف از دولت مرکزی مطرح می کردند، به تدریج و بویژه پس از اعتصاب عمومی  روز دوم آبان مطالبه از دولت جای خود را به شعار سرنگونی کل هیات حاکمه عراق داد. تظاهر کنندگان خواستار انحلال کلیه احزاب سیاسی شریک در دولت، برکناری دولت و همه گروهها و نیروها و نهادهای وابسته به آن و ایجاد عراقی جدید با حاکمیتی برخاسته از مردم قیام کننده شدند. این تحول در هدف و درشعارها ، در عین حال با جهت گیریهای ضد جمهوری اسلامی همراه بود. تظاهر کنندگان خواهان پایان دادن به دخالتهای جمهوری اسلامی در عراق بودند.  در همین رابطه کنسولگری های جمهوری اسلامی در چند شهر این کشور چند بار به آتش کشیده شدند.

خشونت نیروهای وابسته به رژیم عراق و میلیشیاهای وابستە بە احزاب در قدرت روز به روز شدید تر شده است. بطوریکه آمارهای موجود نشان میدهد طی این مدت بیش از 500 تن جان باخته اند و بیش از 20 هزار نفر زخمی شده اند. ربودن و کشتن رهبران و چهرەهای اعتراضات مردمی توسط  نیروهای ظاهرا ناشناختە ، همزمان با حضور قاسم سلیمانی فرماندە سپاس قدس جمهوری اسلامی در بغداد، انگشت اتهام را بە سوی نیروهای وابستە بە جمهوری اسلامی نشانە رفتە است.با کناره گیری عادل عبدالمهدی ، نخست وزیر بحران سیاسی در عراق وارد مرحله جدیدی شده است. هیات حاکمه در بن بست قراگرفته است وگروههای شرکت کننده در حکومت عراق هنوز نتوانسته اند جایگزینی برای وی پیدا کنند.

روشن است که عراق دیگر به شرایط سه ماه قبل باز نمیگردد و تغییر و تحول در این کشور اجتناب ناپذیرشده است. اینکه ماهیت تحولات آتی در عراق چه خواهند بود و روند رویدادها بە کدام سو خواهد رفت، هنوز به دقت قابل پیش بینی نیست. اماقدر مسلم این است که به عنوان یک دست آورد اولیه، جمهوری اسلامی ایران دیگر در عراق آینده ای نخواهد داشت.

خیزش انقلابی مردم عراق در عین ترقی خواهانه بودن، عادلانه بودن و توده گیر بودن آن، هنوز از کمبودهای اساسی رنج می برد. مردم استانهای سنی نشین این کشور علیرغم نفرتی که از دارودسته های شیعه حاکم در این کشور دارند، بە دلایل مختلف و از جملە لطمات شدید انسانی، مادی و ویرانی  مناطق محل سکونت خود در جنگ داعش،در این حرکت مردمی مشارکت فعالی ندارند. مردم کردستان در حین تحسین ایستادگی و مقاومت مردم مناطق مرکز و جنوب عراق، عملا نقشی در شکل دادن به تحولات آتی در عراق ایفا نمی کنند.

در این میان نقش مزورانه دولت آمریکا که تاکنون در قبال خیزش مردم این کشور سکوت پیشه کرده است، به عنوان خطری آینده خیزش انقلابی مردم را تهدید می کند. آمریکا دارای چندین پایگاه بزرگ نظامی در عراق است. بزرگترین سفارت خانه آمریکا در جهان در بغداد فعالیت می کند. این دولت با هزینه های بسیاری که در این کشور صرف کرده است، با توجه به حضور بلامنازعش در عراق، به سادگی دست از سر مردم این کشور بر نخواهد داشت. آلترناتیو مورد نظر دولت آمریکا بدون شک آنچیزی نخواهد بود که مردم به پاخاسته در عراق به دنبال آن هستند. در میان مردم معترض گروههای اسلام گرای شیعه و در راس آنها گروه موسوم به سائرون وابسته به مقتدا صدر وجود دارند، که به عنوان خطری از درون خیزش مردم را تهدید می کنند. این گروه در عین اینکه خود بخشی از حاکمیت کنونی در عراق است، فرصت طلبانه خود را در درون اعتراضات مردمی جاکرده است. بر خلاف بقیه مردم بپاخاستە آنها از سازمان و رهبری برخوردار هستند و یکی دیگر از خطراتی هستند که این ظرفیت را دارند جنبش جاری در عراق را به بیراهه ببرند. میلیتاریزەشدن فضای اعتراضات، به میدان آمدن عشایر مسلح در عراق که نیروی قابل توجهی را تشکیل می دهند حتی اگر به جانبداری از معترضین هم باشد، جنبش جاری را به سوی درگیری گروههای مسلح موجود سوق خواهد داد و دست آوردهای تاکنونی آنرا نیز به باد فنا خواهد برد.

برطرف کردن نقاط ضعف این جنبش حق طلبانه، آگاهی بر مخاطراتی که آنرا تهدید می کند و خنثی کردن آنها علاوه بر شور و شوق و اراده انقلابی که امروز در این بخش از جامعه عراق موج می زند، به رهبری رادیکال و پیشرو نیاز دارد.خیزش مردم در حین اینکه در این فرصت سه ماهه اشکالی از سازماندهی از پائین را تجربه کرده است ، اما همچنان از ستاد رهبری کننده خود محروم است.

اینکه آیا این رهبری سرانجام در متن تداوم این خیزش مردمی شکل خواهد گرفت یا خیر، هنوز روشن نیست، آنچه که روشن است این واقعیت است که تا همین جا مردم این کشور یک گام بزرگ به جلو برای رهائی از شرایط فلاکت باری که طی چهار دهه گذشته در آن گرفتار بوده اند، برداشته اند.

ادامە دارد