کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
اطلاعیه و بیانیه های حزبی

گزارش برگزاری پلنوم کمیته مرکزی کومەله منتحب کنگره ۱۷

 

روز شنبه ۲۵ آذرماه سال ۱۳۹۶ برابر با ۱۶ دسامبر ۲۰۱۷، پلنوم دوم کمیته مرکزی کومه له منتحب کنگره ۱۷ با حضور اعضا کمیتە مرکزی کومەلە و با اعلام یک دقیقە سکوت در گرامیداشت یاد و خاطرە جانباختگان راە آزادی و سوسیالیسم برگزار گردید. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نیز به عنوان ناظر شرکت داشتند. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته رهبری کومه له به پلنوم کە توسط دبیر اول کومەلە ارائە دادە شد ، اختصاص یافت.

عناوین اصلی این گزارش عبارت بودند از:

بررسی مهمترین تحولات در اوضاع جهانی، اوضاع سیاسی ایران، اوضاع سیاسی در کردستان ایران، جایگاه ایران و انقلاب آینده آن در سیستم کنونی جهان سرمایه داری، وضعیت کنونی و دورنمای سیاسی عراق و کردستان عراق، پاره ای مسائل سیاسی دیگر منطقه و خطوط کلی سیاست و اولویتهای کومه له در قبال اوضاع کنونی.

محورهای اصلی بحث پیرامون اوضاع جهانی عبارت بودند از:

• تداوم بحران اقتصادی. اگر شاخص پایان دوره بحران اقتصادی اخیر، پیدایش نشانه های رونق در اقتصاد پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری جهان باشد، شواهد حاکی است چنین رونقی حاصل نشده است و بدین معنی بحران دیگر به پدیده همیشه حاضر و ساختاری در نظام سرمایه داری تبدیل شده است.

• رشد خارق العاده تکنولوژی، گسترش شگرف اتوماسیون، انفجار اطلاعات، تحولات جدید در زمینه کشاورزی و تولید مواد خوراکی، بالا رفتن سطح بارآوری کار، همه اینها از یک طرف امکان تولید انبوه جهت رفع نیازهای انسان امروز را در مقیاس جهانی فراهم کرده است و از طرف دیگر موجب بیکاری گسترده و نیز تداوم فقر و گرسنگی در نقاط مختلف جهان شده است. نظام سرمایه داری تحت فشار این تناقض سرانجام به دست توانای طبقه کارگر آگاه وسازمانیافته، دوران فروپاشی آن فرا خواهد رسید.

• تناقضات در عرصه اقتصاد، موجب سردرگمی، بی افقی سیاسی دولتها و نیز سردرگمی افکار عمومی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری شده است. این سردرگمی در آمریکا پدیده ای مانند ترامپ را به کرسی ریاست جمهوری می نشاند، که با سنتهای تاکنونی رهبری در آمریکا بیگانه است. در فرانسه فردی تازه به دوران رسیده، حزبی تاسیس می کند و در فاصله چند هفته بدون داشتن افق و سیاست متفاوت ، همه احزاب با سابقه و سنتی را هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم در پارلمان به سرعت پشت سر می گذارد. بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج می شود، بدون اینکه که قادر به پرداخت جریمه اقتصادی این جدائی باشد. هم اکنون آثار پشیمانی در چهره رای دهندگان به جدائی مشهود است. دولت آلمان که با ثبات ترین دولتهای اروپا از لحاظ سیاسی و اقتصادی محسوب می شد، بعد از گذشت قریب دو ماه از برگزاری انتخابات ، هنوز قادر به تشکیل دولت جدید نشده است. دولت اسپانیا در برخورد به یک قضیه دموکراتیک مانند همه پرسی و حق تعیین سرنوشت ایالت کاتالونیا ، همه قواعد دموکراتیکی را که سالها به پاسداری آنها افتخار می کرد، زیرپا می گذارد و از بی اعتبار شدن کل سیستم حکومتی خود باکی ندارد.

• در خاورمیانه اما بحران سیاسی به شیوه دیگری خود را نشان می دهد. طرح خاورمیانه بزرگ که از نظر طراحان آمریکائی آن قرار بود به گشایش اقتصادی، گسترش بازار آزاد و تحول سیاسی آرام در خاورمیانه بیانجامد و جلو پیدایش شرایط انقلابی ، در این منطقه را بگیرد، پس از خیزش های مردمی علیه دیکتاتوری به خونین ترین و ویرانگرترین جنگهای نیابتی تبدیل شد که هنوزخاورمیانه در آتش آن می سوزد.

در زمینه اوضاع سیاسی ایران گزارش سیاسی کمیته رهبری و مباحث پلنوم، بر چند تز محوری متکی بود:

• اول، شرایط معیشت و زندگی کارگران و اکثریت مردم روز به روز دشوار تر میشود. بنا بر آمار بانک مرکزی ایران ، از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۵ سطح متوسط زندگی مردم حدود ۱۵ درصد کاهش داشته است. بنا به شاخص های بانک جهانی، ایران از لحاظ سطح زندگی از رتبه ۸۸ در سال ۲۰۰۵ به رتبه ۱۵۰ در سال ۲۰۱۷ سقوط کرده است. اما از آنجا که این ارقام بصورت متوسط حساب شده اند، می توان دریافت که زندگی برای طبقه کارگر و مردم تهیدست جامعه چه اندازه دشوارتر و شکاف بین فقر و ثروت تا چه حد عمیق تر شده است.

• دوم ، این وضعیت گذشته از ساختار کلی سرمایه دارانه رژیم، نتیجه سه عامل: عملکرد سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی، فساد گسترده مالی و اداری، دخالتهای رژیم در کانونهای بحران منطقه ایی و تحریمهای اقتصادی بوده است. در زمینه سیاستهای نئولیبرالی آنچه که انجام گرفته است، عمدتا عبارت بوده است از: باز کردن دست شرکتهای بزرگ و رها کردن آنها از هرگونه محدویت قانونی، کاهش دستمزد کارگران از طریق تعدیل نیروی کار و بیکار سازیهای گسترده، ممانعت از تشکیل اتحادیه های مستقل کارگری و بکارگیری تشکلهای زرد به همین منظور، تغییر قانون کار به نفع سرمایه داران داخلی و خارجی به منظور تشویق آنها به سرمایه گذاری، کاهش هزینه‌های عمومی برای خدمات اجتماعی مانند آموزش و بهداشت، حقوق بازنشتگی و بیمه بیکاری ، حذف سوبسید ها و کاهش یارانه ها ، فروش شرکت‌های دولتی، کالاها و خدمات به سرمایه‌گذاران خصوصی و بطور عمده به سپاه پاسداران. در زمینه فساد مالی و ادارای مطابق گزارش سازمان شفافیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران در زمره ۵ حکومت از فاسد ترین رژیم های جهان قرار دارد. ارقام سوء استفاده های مالی نجومی هستند. تحریم های اقتصادی که قلدر منشانه از طرف امپریالیست ها وضع شده اند، به عنوان یکی از عوامل فلاکت اقتصادی موجود. نتیجه دخالتهای سیاسی و نظامی رژیم در کانون های بحرانی خاورمیانه است. دخالتهائی که دود آن در دو جهت به چشم اکثریت مردم ایران می رود، اول، از این جهت که تحریم ها گرانی را به بار می آورد و دوم از این جهت که پولهای کلان از ثروتهای عمومی صرف این ماجراجوئی ها می شود. توافقنامه برجام هم نه توانست گشایش اقتصادی چشمگیری برای رژیم به بار بیاورد و نه به بهبودی در شرایط زندگی اکثریت جامعه منجر گردید.

• سوم، توازن قوای بین مردم معترض و رژیم، به نفع جبهه مردم تغییر کرده است. این واقعیت را میتوان در گسترش اعتراضات و مبارزات در مراکز مهم کارگری، در برپاشدن تظاهرات گسترده خیابانی در شهرهای مختلف بر علیه گرانی و بر علیه کل رژیم، در رادیکال شدن شعارهای جنبش دانشجوئی، در رشد جنبش اعتراضی و توده ای در کردستان، و نیز در عکس العمل رژیم مشاهده کرد. وقتی فرمانده نیروی انتظامی تهران و حومه رسما اعلام می کند که از این پس با حجاب زنان کاری ندارد، به معنای پیروزی مردم در مقاومتی است که حدود چهار دهه است، سرسختانه ادامه دارد. وقتی فرمانده سپاه پاسداران اعلام می کند که به نیروهای تحت کنترل دولت برای تامین امنیت، اعتماد ندارد، در واقع بازتاب نگرانی از پدید آمدن شرایطی است که امنیت کل رژیم را به خطر بیاندازد. اما سرنوشت مبارزات جاری در گروادامه کاری آن ، روشن بودن اهداف کوتاه مدت و دراز مدت آن ، درجه سازمانیافتگی آن و شکل گیری رهبری آن است. می توان امیدوار بود که جنبش حق طلبانه و اعتراضی این دوره در تداوم خود بر ضعفهای درونیش در زمینه افق و رهبری سیاسی فائق آید.

• چهارم، در زمینه اختلافات داخلی، حساسیت اوضاع و نگرانی از خیزش مردم، جناح های اصلی رژیم را ناچار کرده است تا حدودی بازتابهای علنی این اختلافات را کنترل کنند و همه توجه شان معطوف به مهار کردن نارضایتی ها باشد. در این میان به عنصر رسوائی چون احمدی نژاد میدان داده اند که فعلا این سوپاپ اطمینان را که بدون خطر تر است برای فریب مردم باز نگهدارد. فاصله گرفتن اعتراضات مردم از این گونه اپوزسیون نمائی های درون حکومتی، شرط پیشروی جنبش انقلابی این دوره است.

• پنجم، با توجه به فاکتورهای فوق، پلنوم بر این نظر بود که زمینه های اجتماعی و سیاسی برای وارد شدن جامعه ایران در یک دوره انقلابی مساعد است. ایران یکی از حلقه های ضعیف در مبارزه بر علیه سرمایه داری جهانی است. جایگاه ایران در چهارچوب اوضاع جهانی از حساسیت ویژه ای برخوردار است. جامعه ایران به دلایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ژئوپولتیک و پیشینه تاریخی دگرگونی های یکصد سال اخیر، حلقه کلیدی در تحول اوضاع سیاسی در خاورمیانه است. به این اعتبار، تحول انقلابی در ایران، سرآغاز دگرگونی های چشمگیر در کل منطقه خواهد بود، همانطوریکه تسلط ارتجاع اسلامی بر این جامعه برای چند دهه کل منطقه را تحت تاثیر قرار داد. اما بدون حزب کارگری انقلابی نیرومند و منسجم ، شرایط انقلابی نمی تواند به خودی خود به انقلاب کارگری منجر شود. روشن بینی و استحکام نظری و سیاسی، انسجام سازمانی، نفوذ و مقبولیت اجتماعی و توانائی در جلب اعتماد عمومی، پیوند با رهبران و پیشروان جنبشهای مترقی ، درجەای از ارتباط با جنبش کارگری جهانی، اینها شاخص هائی هستند که نشان خواهند داد حزب از چه میزان آمادگی برای به نتیجه رساندن انقلاب کارگری برخوردار است. حفظ و تقویت ظرفیتهای کومه له و موقعیت امید بخش آن به عنوان یک سازمان انقلابی و سوسیالست در نزد مردم کردستان که حاصل جلب اعتماد مردم تحت ستم و استثمار شده و چند دهه تجربه اندوزی، حاصل عملکرد درست در نقطه عطف های تاریخی است، بسیار حیاتی است.

پلنوم هم چنین به طور ویژه ای به بررسی اوضاع در کردستان ایران پرداخت. در این زمینه حرکتهای ماههای اخیر از جمله اعتراض مردم شهرها به کشتار کولبران، پشتیبانی از رفراندوم استقلال کردستان عراق، نشان دادن همبستگی کم نظیر در جریان زمین لرزه استان کرمانشاه، پشتیبانی از کارگران زندانی، عکس العملهای انسان دوستانه در زمینه مبارزە با صدور احکام اعدام، را مورد بررسی قرار داد و نقاط قوت و ضعف عملکرد کومه له را در این زمینه ها نشان داد.

با توجه به شرایط جدید پلنوم بر خطوط زیر به عنوان سیاست و خط مشی ما در دوره آتی تاکید نمود:

• اول ، گسترش فعالیت در همه زمینه ها در درون جامعه کردستان. در این زمینه تاکید شد که اگرچه سیاست سازماندهی حزبی ما در محیط کار و زیست بر اساس اکسیونهای موقت و زود گذر نیست، اما می دانیم که با شرکت در اعتراضات جاری روزانه ، پیشروان آموزش می بینند ، تجربه کسب می کنند و نفوذ خود و در نتیجه کومه له را در میان توده های مردم گسترش می دهند . از اینرو بازهم تاکید شد که با درک درست از سیاستهای ما در زمینه کار علنی و کار مخفی، رفقای ما در رهبری و هدایت این حرکت ها باید فعال باشند. در چنین روندی تشکیلات حزبی تقویت و مستحکم گردد. در زمینه آکسیونها ، تظاهرات خیابانی، اعتصابات و دیگر حرکتهای اعتراضی در کردستان هم چنین تاکید شد که: علاوه بر اعتراضات کارگری، مسائل اجتماعی و سیاسی زیادی وجود دارند که ظرفیت به میدان آوردن توده های وسیعی را دارند. رویدادهای اخیر در کردستان عراق، دفاع از جنبش روژاوا، اعتراض به کشتار کولبران، اعتراض بر علیه گرانی، مخالفت با اجرای احکام اعدام، دفاع از زندانیان سیاسی، برگزاری مناسبتهای محلی و جهانی ، از جمله مواردی هستند که در ماههای اخیر مضمون حرکتهائی وسیعی در کردستان بوده اند. کومه له نباید در هیچ عرصه ای در اینگونه موارد، خلائی باقی بگذارد. در این زمینه رهنمود ها و جهت گیریهای معینی در دستور کار کمیته مرکزی کومه له و کمیته سازمانده فعالیتهای داخل کردستان، قرار داده شد. از جمله بر پیگیری سیاست ما در همکاری و اتحاد عمل مبارزاتی، با نیروها و افراد مبارز مستقل، در زمینه خواستها و مطالبات پیشرو اجتماعی، در مبارزه مشترک با جمهوری اسلامی و برای بالا بردن سطح سازماندهی توده ای و ثمر بخش بودن اعتراضات تاکید شد. رفقای ما بایستی نمونه تلاش صادقانه برای ایجاد وحدت مبارزاتی و همکاری در فصل مشترکها با چنین نیروها و چهره های سرشناس محلی باشند. در این راستا در انتقاد کردن و روشنگری هم بایستی از بکار بردن زبان زبر و تفرقه افکنانه که امر همکاری را دشوار می سازد، خودداری کنند. اهمیت اعتراضات جاری در ادامه کاری آن است. از اینرو پیشروان جنبش انقلابی مردم کردستان بایستی سیاستها و روشهائی را تعقیب کنند که تداوم حزکتهای اعتراضی را تامین کند و مردم مبارز را تا کسب نتیجه، متحدانه در میدان نگاهدارد.

• دوم، با توجه به شرایط عمومی منطقه، حفظ چهره کومەله به عنوان یک سازمان سیاسی انقلابی کمونیست با بازوی مسلح حیاتی است. رویدادهای ماههای اخیر در کردستان عراق نشان داده اند که برای تضمین ادامه کاری در این زمینه بایستی برنامه عمل مرحله بندی شده و روشنی در پیش گرفت که کمیته رهبری کومه له بر اساس آن عمل کند. همکاری با احزاب سیاسی دارای نیروی مسلح در کردستان در چهارچوب قطعنامه مصوب کنگره ۱۷ کومه له، در خنثی کردن شرایط احتمالی نامطلوب می تواند یکی از نقاط این برنامه باشد.

• سوم، دایره همکاریها و فعالیتهای کردستانی کومه له در سطح منطقه و در خارج کشور، بر اساس نقشه عمل و ارزیابی کومه له، مندرج در گزارش سیاسی مصوب کنگره ۱۷، باید گسترش یابند. کومه له باید با تحکیم موقعیت خود در رهبری جنبش رفع ستم ملی در کردستان ایران، به عنوان یک نیروی مسئول در روند مبارزات و در تخفیف رنجها و آلام مردم در بخشهای دیگر کردستان نیز تاثیر گذار باشد. نمایندگی کومه له در خارج کشور در این زمینه باید موثر تر و فعالانه تر عمل کند. کمیته مرکزی کومه له در تقسیم کار و وظایف درونی خود در این زمینه باید این وظیفه را به عنوان یکی از محورهای فعالیت خود بداند و در این زمینه کاراتر عمل کند.

در بحث پیرامون ارزیابی از اوضاع سیاسی منطقه، پلنوم اساسا بر اوضاع در عراق و در کردستان عراق متمرکز شد. نکات اصلی بحث های آنجام شده در این زمینه را میتوان چنین خلاصه کرد:

• علیرغم پیروزیهای میدانی بدست آمده در جنگ با داعش، این جریان اگر چه سرزمین و شهرهای تحت کنترل خود را از دست داده است، اما اساسا به دلیل انحصار طلبی احزاب شیعه حاکم در عراق، عملکرد تبعیض آمیز و سیاستهای فرقه گرایانه دولت عراق، هنوز از زمینه و امکان حضور در عراق تحت این نام یا هر نام دیگری برخوردار است. حذف کامل این جریان ارتجاعی از صحنه سیاسی و اجتماعی عراق در گرو تغییرات ریشه ای در ساختار حکومت مرکزی و ایجاد یک دولت تماما غبر مذهبی در عراق است.

• حشد شعبی به عنوان یک نیروی ارتجاعی، سرکوبگر و متعصب، اگر چه با فتوای سیستانی و به کمک ظرفیتهای سازماندهی سپاه پاسداران بنیانگذاری شد، اما بوسیله دولت آمریکا مسلح شد و با پشتیبانی هوائی و لجستیکی آمریکا و هم پیمانانش عملا مجری یک جنگ نیابتی به جای ارتش آمریکا در جنگ با داعش بود. مماشات با این نیرو در جریان حمله به کردستان و اشغال کرکوک، حاصل این واقعیت است که حشد شعبی هنوز بند نافش از آمریکا بریده نشده است. جنگ با داعش در عراق یکی از عرصه های عملی همکاری آمریکا و جمهوری اسلامی بود. تا زمانیکه این همکاری برای آمریکا ضروری باشد حشد شعبی باقی می ماند.

• سیاست دولت عراق در مورد رفراندوم استقلال کردستان و عملکرد آن پس از حمله به کردستان و اشغال کرکوک و مناطق مورد اختلاف، نمونه بارز اعمال ستم ملی است. دولت مرکزی عراق در این زمینه پا در جای پای رژیم های پیشین در عراق و از جمله رژیم صدام می گذارد. دولت عراق با ابزارهای قانونی که سیستم فدرالی در اختیار وی می گذارد، پس از اشغال کرکوک به تحقیر مردم و به سلب حقوق اولیه آنها می پردازد. در سیستم فدرالی بنا به تعریف، حکومت محلی کردستان نمی تواند دارای نیروی مسلح در حد یک ارتش حرفه ای باشد. نیروی مسلح در کردستان تنها در حد نیروهای انتظامی داخلی خواهند بود. نیروهای ارتش مرکزی کنترل مرزها را بر عهده خواهند داشت. ارتش مرکزی در کردستان مانند هر جای دیگر در عراق سربازگیری خواهد کرد. حکومت محلی کردستان در عرصه اقتصادی که جنبه کلان و سراسری دارند، از جمله سیاستهای نفتی، نمی تواند مستقلا عمل کند. روابط خارجی در انحصار دولت مرکزی است و حکومت محلی کردستان نمی تواند بدون اجازه دولت مرکزی در چنین مناسباتی با دولتها وارد شود. این فاکتورها و بسیاری از موارد دیگر ، همگی نشان می دهند، که سیستم فدرالی به خودی خود و مستقل از اینکه چه دولتی در مرکز بر سر کار است، نمی تواند مسئله ملی را در کردستان حل کند، بلکه آنرا به عنوان استخوان لای زخم باقی نگه میدارد. این حقیقت را کومه له همواره در مورد همه بخشهای کردستان مورد تاکید قرار داده است. آنچه که در ۲۵ سال اخیر در کردستان عراق عمل می کرد، نه قوانین مربوط به نظام فدرالی، بلکه توازن قوای بین یک دولت مرکزی ضعیف و حکومت محلی کردستان بود. تنظیم مناسبات این دو طرف بر اساس توافقهای ناشی از این توازن قوا صورت می گرفت.

• حمله دولت عراق به کردستان و اشغال کرکوک و مناطق دیگر رویدادی ابتا به ساکن نبود. از مدتی پیش روشن بود که با فروکش کردن جنگ با داعش، دولت عراق به فکر باز پس گیری همه مناطقی که در نتیجه حمله داعش در سال 2014 از آنها عقب نشینی کرده بود و از جمله برقراری کنترل مجدد خود بر میدانهای نفتی خواهد افتاد. انجام رفراندوم برای دولت عراق فرصتی را فراهم آورد که این کار را با سهولت بیشتری و با جلب همکاری دولتهای ایران و ترکیه و تائید دولت آمریکا و در سکوت دولتهای اروپائی انجام دهد. در حالیکه رفراندوم برای دولت مرکزی یک فرصت طلائی بود، تا نقشه خود را پیش از موقع هم به اجرا بگذارد، برای حکومت محلی کردستان به هیچ وجه به معنای آن نبود که شور و شوق روزهای رفراندوم را به انرژی برای مقاومت تبدیل کند.

• بقای ستم ملی، منشاء جنبش ملی و مبارزه بر علیه ستم ملی بوده و خواهد بود. از اینرو دولت مرکزی عراق که امروز در موقعیت حکومتهای قبلی در ارتباط با مردم کردستان قرار گرفته است، دیر یا زود در برابر مبارزه مردم نیز قرار خواهد گرفت. اما امروز به دلیل شکاف عمیقی که بین حکومت محلی کردستان و توده های مردم بوجود آمده است، به دلیل شرایط دشواری که سیاستهای حکومت محلی برای زندگی و معیشت مردم بوجود آورده است، شورش و اعتراض حق طلبانه مردم در گام نخست رو به حکومت محلی خواهد بود. بعلاوه دولت مرکزی عراق که امروز لاف پیروزی بر مردم کردستان و بر حکومت محلی می زند، خود با مشکلات عدیده ای روبرو است که هر کدام از آنها به تنهائی برای به زانو در آوردن یک رژیم کافی هستند. کشوری با زیر ساختهای ویران شده که در نیمی از آن دیواری سالم بر سر پا نمانده است، کشوری که فساد مالی آنرا در ردیف فاسد ترین رژیم های جهان قرار داده است، کشوری که در آن رژیم حاکم، خدمات عمومی رفاهی که سهل است از تامین کامل نیازمندیهای اولیه نظیر آب پاک و برق نیز عاجز است، کشوری که به میدان رقابت دولتهای منطقه تبدیل شده است، با توجه به همه این عوامل، قدرت نمائی نمایشی رژیم حاکم در این کشور بر علیه مردم کردستان دیرپا نخواهد بود.

• ارزیابی ما از ماهیت نیروهای حاکم در کردستان عراق و نقد ما از آنها در برخورد به بحران اخیر، به هیچ وجه ما را از صف مردم آزادیخواه و حق طلب در کردستان عراق جدا نمی کند. ما از مبارزات حق طلبانه مردم کردستان عراق برای بهبود شرایط زندگیشان پشتیبانی می کنیم و هر نوع برخورد خشونت آمیز با اعتراضات مسالمت آمیز این مردم را محکوم می کنیم. ما بر لزوم تداوم این جنبش اعتراضی و حق طلبانه که شرط ضروری برای دست یابی به رهبری و به آلترناتیو پیشرو اجتماعی اجتماعی است تاکید می کنیم. در همان حال تلاشهای دولت عراق را برای برقراری سلطه نامشروع خود بر هر بخشی از کردستان عراق، و سیاست اعمال فشارهای اقتصادی و روانی بر مردم کردستان را محکوم می کنیم. به عنوان یک سیاست کلی ما مردم کردستان ایران را از هر طریق ممکن، به پشتیبانی از خواستهای حق طلبانه مردم کردستان عراق دعوت می کنیم و خود نیز به عنوان یک تشکیلات معین همواره بخشی از این پشتیبانی خواهیم بود.

پلنوم در بحث پیرامون گزارشات تشکیلاتی، گزارش کمیتە رهبری کومەلە در رابطە با شرایط کار ارگانهای تشکیلاتی مستقر در کردستان عراق بعد از یورش دولت بغداد به کرکوک ، راه کار ما در صورت تسلط بیشتر رژیم بغداد بر مناطق کردستان و ضرورت خفظ چهره مسلح کومەلە در شرایط متحول ایران و منطقە ، فعالیت کمیته تشکیلات داخل نمایندگی کومەلە در خارج کشور را مورد بررسی قرار داد و به راهکارها جهت بهبود این فعالیت ها پرداخت. نشست کمیته مرکزی در مبحث مربوط به تقسیم کار و آرایش درونی کمیته مرکزی، کمیته ها و ارگان های مختلف تشکیلاتی را در جای خود ابقا نمود و به کار خود پایان داد.

کمیته رهبری کومه له
سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
دیماه ۱۳۹۶
دسامبر ۲۰۱۷