کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

آگاهی، سازمان و رهبری، از دل جنبش انقلاب جاری پدید می آیند

در مدتی کمتر از دو روز از تصمیم سران جمهوری اسلامی به گران کردن نرخ بنزین، اعتراضات توده ای سرتاسر ایران از شمال تا جنوب را در برگرفته است. در بسیاری از شهرها، حمله نیروهای رژیم به صفوف مردم تظاهر کننده آنرا به خشونت کشانده است و خبر میرسد که تا کنون دهها تن جانباخته اند و صدها تن زخمی شده اند. مردم به جان آمده با دستهای خالی و مشتهای گره کرده و گلوی پر از فریاد با نیروهای سرکوبگر تا دندان مسلح روبرو می شوند.

اما همین اندازه از نمایش قدرت مردم و گسترش سریع آن، سردرگمی در  بین سران رژیم را تشدید کرده و بخش هایی از حکومت را به فکر عقب نشینی انداخته است. هر دارودسته ای تلاش می کند شانه از زیر بار مسئولیت تصمیم به گران شدن نرخ بنزین را از دوش خود بردارد. در حالیکه این تصمیم در “شورای عالی اقتصاد” متشکل از روسای هر سه قوه، که خامنه ای آنرا ” اطاق فکر جنگ اقتصادی ” نام نهاده،گرفته شده است، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می گوید: “مجلس شورای اسلامی هیچگونه دخالت و حتی اطلاعی از این اقدام غافلگیرانه دولت نداشته است و می گوید، این اقدام در مجموع اقدام غلطی است و با ارائه طرح دوفوریتی خواستار توقف افزایش قیمت بنزین می شود.” بعضی از آیت الله ها هم به صفوف منتقدان این تصمیم پیوسته اند و حتی از اعضای “مجمع تشخیص مصلحت نظام” هم شنیده شده است که این تصمیم اشتباه و خطرناک است و باید در آن تجدیدنظر شود.

اما تجربه تاکنونی مبارزات حق طلبانه کارگران، زنان، دانشجویان، اقشار تحقیرشده و ستمدیده جامعه که بارها سر بر آورده و به اهداف خود دست نیافته است، یک حقیقت ساده را به همه یادآوری می کند و آن، این است که برای غلبه بر رژیم اسلامی باید نیرومندتر بود، باید نیروئی را که بالقوه وجود دارد، به فعل در آورد. تجربه مبارزات انقلابی توده ای در سراسر جهان نشان می دهد که به فعل در آوردن این نیرو به اهداف روشن، استراتژی واقع بینانه و کارساز ، تاکتیک درست و کار آگاهانه نیاز دارد. نکات زیر تاکیدی بر تجربیاتی در همین راستا هستند.

اول، ضرورت تداوم اعتراضات. آنچه که در این رویاروئی، که طی دو روز گذشته شاهد صحنه های پرشوری از آن بودیم، رژیم اسلامی را به زانو در خواهد آورد، تدوام آن است. تداوم این مبارزات به نیروهای پیشرو جامعه امکان خواهد داد که تا نبردکنان بر ضعفهای درونی خود فائق شوند. درپیش گرفتن تاکتیکهای مبارزاتی درست و بموقع، سوق ندادن نیرو به سمت رویاروئیهای زودرس، ترکیب اشکال مختلف مبارزه، همگی در خدمت تامین این هدف هستند. به عنوان مثال اعتصابهای عمومی و صنفی کارگران، معلمان،کارمندان ادارات دولتی، در عین حال همزمان و یا به تناوب حضور در میادین و خیابانها، حرکاتی که در عین اینکه دشمن را زمین گیر می کند و توان سرکوب وی را محدود می سازد، در همان حال از فرسوده شدن توان مبارزاتی مردم جلوگیری می کند و زمینه تداوم آنرا هموار می سازد.

دوم، انتخاب شعار بموقع که نیازهای واقعی مردم معترض را نمایندگی کند. بر کسی پوشیده نیست و رژیم نیز به خوبی می داند که افزایش بهای بنزین، تنها یک فرصتی را بوجود آورد تا مردم جان بر لب رسیده بر علیه رژیمی استثمارگر، سرکوبگر، مرتجع و فاسد، که فلاکت اقتصادی کنونی را بر کارگران و اکثریت مردم این جامعه تحمیل کرده است، به میدان بیایند. تجربه مبارزات اخیر در نقاط مختلف جهان از جمله در کشورهای آمریکای لاتین، در فرانسه، در شمال آفریقا، در لبنان و عراق، نشان دادند که چگونه اعتراض اولیه به یک تصمیم ناروا، بر زمینه شرایطی عینی مساعد، می تواند توده های مردم را برای پیگیری همه خواسته ها و حقوق پایمال شده شان به حرکت در بیاورد. بنابر این اگرچه عقب نشینی رژیم در همین زمینه گران کردن بهای بنزین نیز یک پیروزی برای مردم است، اما روشن است که با لغو این تصمیم هم گشایشی در زندگی مردم حاصل نمی شود. ازاینرو جنبش کنونی نمی تواند و نبایستی در سطح این خواسته محدود بماند. شعارهای مبارزاتی متنوع  بایستی این نیاز را برآورد کنند.

سوم، توده ای تر شدن این جنبش اعتراضی. اینکه مردم بسیاری در سرتاسر ایران در یک روز معین به خیابانها آمده اند، البته دست آورد بزرگی است، اما نباید فراموش کرد که این هنوز بخش کوچکی از ظرفیت عظیمی است که در این جامعه نهفته است. هنوز آن اندازه که انتظار می رود نیروی زنان در صفوف مردم معترض حضور ندارند، هنوز مردم حاشیه نشین شهرها که بیشترین آسیبهای اقتصادی متوجه آنهاست، همراه با مردم تهیدست روستاها حضور چشمگیر ندارند. باید به روشهائی اندیشید که می تواند در این توده عظیم ناراضی اما خاموش، جسارت به میدان آمدن را بوجود بیاورد، نه اینکه آنها را محتاط تر و محافظه کار تر کند ، تا جائیکه احساس کنند، انجام این کار از توان آنها خارج است. باید این حقیقت را دریافت که بعضی زیاده رویهای قابل درک ناشی از خشم انباشته شده، راه را برای توطئه گریهای دشمن هموار می سازد.

چهارم، سازمان و رهبری. روشن است که این جنبش عظیم اعتراضی از سازماندهی لازم و رهبری شناخته شده خود محروم است. اما گفتیم که نفس تداوم  جنبش ، راهی برای پر کردن این خلاء است. تامین این هدف به کار آگاهانه و حضور فعال پیشروان در صف مقدم مبارزات مردم گره خورده است. شبکه محافل و فعالان جنبشهای رادیکال و پیشرو اجتماعی در چنین دوره ای باید به هم پیوند بخورند و اراده واحدی را شکل بدهند. بدون شک انجام این وظیفه خطیر در توان کمونیستهای  انقلابی است، آنهائی که نه منزوی از جامعه، بلکه بخش جدائی ناپذیری از آن بوده و هستند.