کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و طرح ضد کارگری کارورزی

یکشنبه – ۵ خرداد – ۱۳۹۸ , 26 – 05 – 2019

بحران اقتصادی دردهای جانکاه فراوانی را بر کارگران و اقشار کم درآمد ایران تحمیل کرده است. اما شاید در این میان بیکاری و عوارض ناشی ار آن بدترین دردها باشد. اگر چە ارائە آمار از سوی ارگانها و نهادهای رژیم اسلامی، به ویژە آنجا کە بە دادن تصویری روشن از مسائل و معضلات جامعە بر می گردد، قابل اتکا نیست. اما با وجود این، ابعاد وسیع معضلات و مشکلاتی کە این جامعه با آن دست بە گریبان است، مسئولین دولتی را وادار می کند کە هر از چند گاهی گوشەای از واقعیات را برای پوشاندن کل واقعیات تلخ زندگی در ایران بروز دهند. ارائە آمار در رابطە با معضل بیکاری جوانان تحصیل کرده از آن دسته است. امید علی پارسائی رئیس مرکز آمار ایران در یک برنامه تلویزیونی جمهوری اسلامی گفته است که آمار فارغ التحصیلان بیکار به 40 و نیم درصد رسیده است. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر 12 و نیم ملیون بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی بین سنین 25 تا 39 سالگی در ایران وجود دارد، اعتراف کرده است که نزدیک به نیمی از این جمعیت یا بیکار هستند و یا در مشاغلی بدون ارتباط با رشته تحصیلی خود کاری دست و پا کرده اند. در این میان کم نیستند شمار فارغ التحصیلان رشته های کارشناسی و تخصصی که به کار مسافر کشی با خودرو شخصی و یا رانندگی در آژانسهای تاکسی تلفنی مشغول هستند. شماری هم به ناچار دنبال شغل پدری رفته اند و به تاسیس مشاغلی چون بقالی و غیره روی آورده اند. علاوه بر بیکاری و محرومیت از یک درآمد حداقل برای تامین زندگی روزانه، این وضعیت آثار روانی زیانباری را بر زندگی این جوانان باقی می گذارد. چنین افرادی از یک‌سو غصه بهترین سال‌های جوانی خود را می‌خورند که صرف تحصیل در دانشگاه شده است و از سوی دیگر با هجوم طعنه و نیش و کنایه اطرافیان و سخنان ناامیدکننده‌ای روبرو هستند که از طرق مختلف به سوی چنین افرادی سرازیر می‌شود. اگر تا دیروز خانواده ها تصور می کردند که فرزندانشان را به دانشگاه می فرستند تا در آینده به شغل مناسبی دسترسی پیدا کنند، امروز می بینند نه تنها این هدفشان برآورده نشده است، بلکه تحصیلات دانشگاهی به مشکلی برای پیدا کردن کار برای جوانانشان تبدیل شده است. مجلس اسلامی در سال 1396 طرحی را تحت عنوان “کارورزی” برای باصطلاح کاهش میزان بیکاری جوانان تحصیل کرده به تصویب رساند. مضمون و محتوای اصلی این طرح عبارت بود از: سپردن فارغ التحصیلان متقاضیان کار به بنگاه ها و موسسات اقتصادی خصوصی و دولتی تحت عنوان “کارورز و کار آموز” برای مدتی معین. مبلغ حقوقی تحت عنوان “کمک هزینه” به این افراد پرداخت می شد، برابر با یک سوم حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار بود. این طرح الگوبرداری با تفاوت های کمی بسیار، از طرح های مشابهی است که در حال حاضر در بسیاری از کشورهای سرمایه داری بحران زده اروپائی در جریان است. کشورهایی که نرخ بیکاری طولانی مدت در آنها بسیار بالا و دولت ها هیچ سیاست و چشم اندازی برای ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری ندارند، از یک طرف با تصویب قوانین ضد کارگری، حقوق دوران بیکاری کارگران را به طرز بی سابقه ای کاهش داده اند، و از طرفی دیگر ادارات کار را به اتخاذ روش هایی برای بکارگیری برده وار کارگران بیکار و جوانان متقاضی کار تحت عنوان “کار پراکتیکی” و “کارآموزی”، با قراردادهای یکسالهِ قابل تمدید و حقوقی پائین تر از حداقل حقوق در اختیار کارفرمایان در بخش های خصوصی و دولتی قرار می دهند

در چارچوب این طرح، کارگران بیکار و متقاضیان کار تحت عنوان “کارورز و کارآموز” مابین کارفرمایان مختلف برای مدت معین یکساله و دوساله دست به دست می شوند. برخلاف آنچه که سردمداران وزارت کار و تعاون جمهوری اسلامی می گویند، این طرح به کار ثابت با قرار داد دائم منجر نمی شود و برعکس همانطوری که خود به آن اعتراف کرده اند، طرحی است برای کاهش هزینه تولید برای کارفرمایان. بدون شک حقوق کارآموزان در این مدت که مرتب تمدید خواهد شد، در حد کمک هزینه کمیته امداد خمینی به افراد تحت پوشش خواهد بود، همانطوریکه در کشورهای اروپائی مقداری بیشتر از کمک هزینه اداره امور اجتماعی است. این طرح در هر کشوری متناسب با عمق بحران، نوع حاکمیت و موقعیت طبقه کارگر از نقطه نظر جایگاهش در تولید، توازن قوا، سازماندهی و قدرت تشکیلاتی اش به اجراء در می آید. اما به رغم اینکه برای سال‌های ۹۶ و ۹۷ جذب ۲۳۵ هزار فارغ التحصیل دانشگاهی جویای کار تحت عنوان کارورز هدف گذاری شده بود، طی مدت مذکور فقط ۲۴ هزار نفر جذب شدند. در این طرح آمده است بیکارانی که از حضور در بنگاه های اقتصادی برای انجام کارورزی خودداری نمایند به آنان مقرری بیمه بیکاری پرداخت نخواهد شد. یعنی کارگران ایران در حالیکه هزینه بحران و بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی را با کاهش دستمزدها و بیکار شدنشان بر دوش می کشند، در شرایطی که رنج پیامدهای تحریم ناشی از ماجراجوئی های جمهوری اسلامی و فشارهای محاصره اقتصادی آمریکا و دولتهای غربی را به جان می خرند، اگر شرایط قلدرمابانه رژیم در بازار کار برای تن در دادن به هر کاری با هر شرایطی را نپذیرند مورد تحریم اقتصادی رژیم نیز قرار می گیرند، و حقوق دوران بیکاریشان پرداخت نمی شود. چنین شرایطی را جز به بردگی کشاندن تحصیل کرده گان دانشگاهی چه می توان نامید. کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی، خواست و حق بی چون چرای تمام کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار از جمله فارغ الحصیلان دانشگاهها است. این حق اما جز با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته متحقق نخواهد شد.