کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

تعیین میزان دستمزد، محصول توازون قوای طبقاتی

در حالی که به پایان سال ۱۳۹۸ نزدیک می شویم، به روال هفته های پایان هر سال مذاکرات فرمایشی در بین نهادهای ضد کارگری حکومت اسلامی جهت تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال ۱۳۹۹ کلیک خورده است. این “مذاکرات” عمدتا در شورای عالی کار و در بین نمایندگان دولت، نمایندگان کارفرمایان و نمایندگان تشکل های ضد کارگری وابسته به رژیم و نهادهای زیر مجموعه آن جریان پیدا می کند. با آغاز این مباحثات خبرگزاری حکومتی “ایلنا” یکی از گزارش های خود به تاریخ ۱۵ بهمن را با طرح این سئوال آغاز کرده است: “”با سبد معاش حدودا ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی و “تورم انتظاری” بین ۴۰ تا ۵۰ درصد، حداقل دستمزد چقدر باید تعیین شود؟!””. این گزارش در ادامه تأکید می کند که “در دهه های گذشته بر اساس یک روال عرفی و نه چندان قانونی با حذف پارادایم سبد معاش خانوار و نرخ تورم واقعی، دستمزد تنها بر اساس مؤلفه ای به نام “تورم رسمی” تعیین شده است”.
بحث حول تعیین حداقل دستمزد سال آینده در حالی جریان دارد که بانک جهانی در تازه‌ترین گزارش خود پیش بینی کرده ایران در سال میلادی جاری برای دومین سال متوالی رکود را تجربه کند و رشد اقتصادی این کشور به منفی۸/۷- درصد برسد. کارشناسان اقتصادی در ایران هم بر حتمیت تورم بالای ۱۰۰ درصد در بخش مسکن، نرخ تورم بالای ۵۰ درصد در بخش خوراکی ها و آشامیدنی ها و تورم ۳۰ در صدی در بخش حمل و نقل تأکید دارند. اما به رغم این گزارش ها و ارزیابی ها که میزان خط فقر و سبد حداقلی کالاهای مورد نیاز معیشت خانواده سه و نیم نفره را ۶ تا ۸ میلیون تومان برآورد می کنند، سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی حرف آخر را اول زده و از پیش حداکثر ۱۵ در صدی را برای افزایش دستمزدهای پایه اعلام کرده است. اعلام ۱۵ درصد افزایش دستمزدهای پایه از جانب سازمان برنامه و بودجه دولت در شرایطی است که اگر حداقل دستمزد یک میلیون و پانصد و هفده هزار تومان کنونی را پنج برابر یعنی ۵۰۰ درصد هم افزایش دهند، باز هم شکاف بین حداقل دستمزدها با خط فقر و هزینه سبد معیشت یک خانواده کارگری را پر نمی کند. با توجه با این واقعیات انکار ناپذیر است که تشکل ها و نهادهای کارگری مستقل از دولت با مد نظر قرار دادن هزینه سبد معیشت یک خانواده کارگری و “مطابق با استانداردهای مدرن و متعارف و بالای خط فقر،۹میلیون تومان رابه عنوان حداقل دستمزد ماهانه برای سال ۹۹مطالبه کرده و عزم خود را برای پیگیری آن اعلام کرده اند.
اما در جدال بین دولت روحانی و سرمایه داران که حریصانه می خواهند دستمزدها که جزئی از محصول کار کارگر است را به چند مرتبه پایین تر از خط فقر مطلق تنزل دهند و کارگران که پاهایشان به ماشین و ابزار تولیدی که در اختیار سرمایه دار است زنجیر شده و برای تامین زندگی خود و بچه هایشان مبارزه می کنند، میزان دستمزد چگونه تعیین می شود؟میزان دستمزد تماما به شرایط مبارزه و قدرت و زورآزمائی کارگران و سرمایه داران بستگی دارد. اینجا کارگر صاحب کالائی است که همان نیروی کارش می باشد، و کالای خودش را بفروش می گذارد. حال اینکه نیروی کار کارگر در مقابل چه دستمزدی خریده خواهد شد، به دو عامل مهم بستگی پیدا می کند. اول اینکه اوضاع بازار از چه قرار است، در حال رونق است یا رکود؟ تقاضا برای نیروی کار زیاد است یا کم؟ اما عامل دوم در تعیین دستمزد که اساسی تر است درجه اتحاد و همبستگی و توان ایستادگی و مبارزاتی کارگران است. اینکه آیا کارگران آنچنان متحد هستند که در برابر تلاش سرمایه داران و دولت حامی آنها که می خواهند هر چه ممکن است دستمزد کمتری بدهند، بتوانند ایستادگی کنند یا خیر؟ اگر همه چیز بر وفق مراد باشد یعنی هم تقاضا برای نیروی کار زیاد باشد و هم کارگران متحد و توانایی ایستادگی و مقاومت داشته باشند، تازه کارگران شانس می یابند که دستمزدی را بگیرند که به آنها امکان می دهد، در چهارچوب همان جامعه سرمایه داری و زندگی ای که برای کارگران معمول و متعارف شناخته می شود، کارگر نیروی کارش را تجدید کند و در محیط خانواده هم کارگران فردا را پرورش دهد. تازه در این حال که بهترین حالت است دستمزد کارگر با ارزش نیروی کارش یعنی معادل آن مقدار وسایل معیشت و ضروریات زندگی است که کارگران برای توان کار کردن و بقای نسل شان به آن نیاز دارند.
اما این دو عاملی که ممکن می ساخت کارگر دستمزد برابر با ارزش نیروی کارش بدست آورد، در دنیای واقع و در عمل مدام در حال نوسان است و غالبا به زیان کارگران است. و این جزو ذات سرمایه داری است که با هر دوره رونق به دوره بحران و رکود می افتد و با وسعت گرفتن بیکاری و غیره رقابت را در میان کارگران دامن می زند و نیروی مقاومت در میان کارگران را کاهش می دهد و دستمزدها سقوط می کنند. در این اوضاع بحرانی و هرج و مرج نظام سرمایه داری ایران، که همه امور بر جنگ طبقاتی و مبارزه کارگران علیه سرمایه داران استوار است، اینکه کارگران بتوانند حتی همان ارزش نیروی کارشان را دریافت کنند و ملزومات یک زندگی انسانی را تأمین کنند، صرف انرژی و مبارزه گسترده ای را طلب می کند. در این جنگ طبقاتی، کارگران به همان میزان که نیروی طبقاتی خود را متحد و همبسته و متشکل به میدان آورند می توانند از پس طبقه سرمایه دار و دولت حامی آن بر آیند و دستمزد متناسب با تامین یک زندگی انسانی را به سرمایه داران تحمیل کنند. اینکه میزان دستمزد چقدر خواهد بود و اینکه آیا کارگران واقعا ارزش نیروی کار خود و معادل تامین یک زندگی انسانی را دریافت می کنند، در عمل و در دنیای واقع بیش از هر چیز به قدرت طبقه کارگر و توان مبارزه اش با دولت سرمایه داران بستگی دارد.
اما آنچه در این دوره فعالین و پیشروان جنبش کارگری لازم است مد نظر قرار دهند شناخت این واقعیت است که بعد از خیزش انقلابی آبان روند اوضاع به طرف تحول انقلابی سمتگیری پیدا کرده است.خیزش آبان دو سال بعد از خیزش دی ماه و اعتصابات و رویداد های این دوران به وضوح نشان می دهد که روحیات کارگران نیز تغییر کرده و کم کم به مرحله تعرض قدم می گذارند. در این دوره بسیار حیاتی است که توده کارگران در جریان کشمکش های طبقاتی با این روح آموزش داده شوندکه راه برون رفت از این همه فقر و بدبختی را نه در چهارچوب مناسبات حاکم، بلکه از مسیر یک قیام انقلابی علیه نظم موجود جستجو کنند.