کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

جنبش علیه بیکاری را به راه اندازیم

با اینکه آمار دقیقی از جمعیت کارگرانی که روزانه در اثر تشدید بحران سرمایه داری و تداوم بحران کرونا، کار خود را از دست می دهند در دست نیست،  با این ‌حال مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی رژیم تعداد شاغلانی که متاثر از شیوع کرونا بیکار شده یا می شوند را بین ۲ میلیون و ۸۷۰ تا ۶ میلیون و ۴۳۱ هزار نفر تخمین زده است. به این خیل عظیم بیکاران باید بیکاران فصلی، دستفروشان و کولبران و زنان خانه دار به عنوان بخش مهمی از جمعیت بیکاران را هم اضافه کرد. این آمار نشان می دهد که روند غیر قابل کنترل ورشکستگی و تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی و گسترش بیکارسازی ها معضل بیکاری را به یک فاجعه اجتماعی تبدیل کرده است. کارگران ایران همزمان زیر فشار پیامدهای بحران سرمایه داری ایران و تداوم تحریم های اقتصادی، بحران و ناامنی ناشی از شیوع ویروس مرگبار کرونا و حاکمیت یک رژیم سرمایه داری مستبد مذهبی که حقوق اولیه کارگران را به رسمیت نمی شناسد قرار گرفته اند.

بیکاری در ایران برای اکثریت کارگرانی که کار خود را از دست می دهند و از بیمه بیکاری و بیمه های درمانی و اجتماعی محروم هستند، به معنای سوق دادن خانواده هایشان به زندگی کردن در زیر خط فقر مطلق و تحمیل مرگ تدریجی است. معضلی که اختلالات روانی، افسردگی، عدم اعتماد بنفس، احساس بی هویتی و از خود بیگانگی، از دیگر پیامدهای آن است. بیکاری به معنای از بین بردن امنیت شغلی و ایجاد تفرقه در میان کارگران است. این تراژدیِ غم انگیز به اینجا تمام نمی شود، متلاشی شدن خانواده های کارگری، خارج شدن فرزندان از چرخه تحصیل و افزایش هر روزه تعداد کودکان کار و خیابان و کارتون خواب، روآوری به اعتیاد  و تن فروشی از سرناچاری و گاهاَ خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی، ادامه منطقی این روند است و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان جامعه می گیرد.

نباید فراموش کرد که بیش از ۸۰ درصد از کارگران ایران دارای قراردادهای موقت کار، سفید امضاء و یا از طریق شرکت های خدمات نیروی انسانی و پیمانکاری وارد بازار کار می شوند. این بدان معناست که این بخش وسیع از کارگران حتی مشمول دریافت مقرری ناچیزی برای مدت محدود از دوره بیکاری هم نیستند. بنابراین در اولین روز بیکاری، اقتصاد و درآمد خانواده به اعماق فقر سقوط می کند و مصیبت ها آغاز می شوند. تحت چنین شرایطی مبارزه علیه این فاجعه اجتماعی و این پدیده شوم و ویرانگر و یافتن راه حلی برای مقابله با بیکاری، به یکی از معضلات فعالین جنبش کارگری در جامعه ایران تبدیل شده است. اعتراضات پراکنده و مبارزه علیه بیکاری در حالی صورت می گیرد که دولت روحانی، وزارت کار و تعاون و دیگر نهادهای حکومتی نه تنها استراتژی و سیاست اشتغال زایی ندارند، بلکه خود عامل بیکارسازی کارگران و گسترش بی سابقه پدیده بیکاری هستند. بنا به پیش بینی های صندوق بین‌المللی پول نرخ رشد اقتصادی ایران در سال ۱۳۹۹ منفی پنج درصد خواهد بود. با این وصف ما هر روزه شاهد تعطیلی شمار بیشتری از کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی بحران زده و اخراج دسته جمعی کارگران به بهانه ورشکستگی هستیم.

در شرایطی که هیچ چشمندازی برای توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت کار و معیشت کارگران و اقشار تهیدست جامعه وجود ندارد و در موقعیتی که تلاش های دولت روحانی برای برون رفت از بحران، متکی بر تداوم بیکارسازیها و زدن از سفره خالی کارگران و اندک بیمه های اجتماعی است؛ بار و مسئولیت مبارزه علیه بیکاری بر دوش خود کارگران و فعالین جنبش کارگری قرار می گیرد. در این شرایط نه مراجعه فردی به مراکز کاریابی و مراکز استانیِ وزارت تعاون، نه ایستادن در صف سازمان تامین اجتماعی، نه گوش فرادادن به وعده های پوچ و بی اساس دولت؛ و نه دخیل بستن به شکوفائی و رشد اقتصادی در آینده ای نامعلوم، بویژه درکشوری که بحران بیکاری همانند تازیانه بر پیکر جامعه کارگری فرود می آید، راه حل نیست و هیچ دردی را درمان نمی کند.

کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی خواست و حق بی چون چرای تمام کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و صد البته تنها با برپائی جنبشی علیه بیکاری متحقق خواهد شد. جنبشی که شرایط عینی آن آماده است و نیروی بالقوه و حی و حاضر آن نه تنها خیل میلیونی کارگران بیکار بلکه میلیون ها کارگر شاغل و خانواده های کارگری را نیز در بر می گیرد که هیولای بیکاری امنیت شغلی را از آنان سلب کرده است. جنبشی که به دلیل تداوم بحران اقتصادی، شیوع ویروس مرگبار کرونا و گسترش بیکارسازی ها و وجود خواست های مشترک، می تواند سریعا  توده گیر و قدرتمند شود و دولت را به چالش بکشد.

اما پیشبرد این مبارزات و ارتقاء آنها تا سطح یک جنبش توده ای، نیاز به همبستگی فعالین، شبکه ها و محافل آگاه موجود در جنبش کارگری ایران دارد. خیل عظیم بیکاران و آگاهی بر خطرات آسیب های دردناک اجتماعی که در کمین بیکاران و خانواده هایشان نشسته است، پتانسیل و ظرفیت های بالای اعتراضی، بخصوص در میان قشر تحصیل کرده بیکاران، که همه آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند، به وجود آورده است. شکل گیری آگاهانه و قدم به قدم اعتراض علیه بیکاری و تلاش پیگیرانه برای به راه انداختن جنبش ارتش بیکاران با خواست و شعار “یا کار، یا بیمه بیکاری” در عین حال زمینه ساز برپائی تشکل های توده ای و ادامه کار کارگران خواهد بود.