کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

در متن بحران کنونی برای رویاروئی سرنوشت ساز فردا باید آماده شد

آنچه که در جمهوری اسلامی در هیچ شرایطی تعطیل بردار نیست، دروغ پردازی و سرکوب است. در بحبوبه فجایع طبیعی چون سیل و زلزله، آتش سوزی جنگلها و هر مصیبت دیگری، دستگاههای امنیتی رژیم قبل از آنکه به فکر تخفیف آلام مردم باشند، به سرعت به کار می افتند و  چهار چشمی مواظب هستند مبادا امداد رسانیهای مردمی اشکال منظم و سازمان یافته ایی به خود بگیرند. نمونه بگیر و ببندها را در جریان زلزله بم، سیلابهای ویرانگر در لرستان و جاهای دیگر، زلزله کرمانشاه، آتش سوزی جنگلهای زاگرس و بسیاری موارد دیگر شاهد بوده ایم.

طی 3 ماهی که از شیوع گسترده ویروس کرونا می گذرد، جمهوری اسلامی برای یک روز هم کار دستگیری، پرونده سازی، صدور حکم زندان طولانی و شلاق را تعطیل نکرده است. دستگاه قضائی رژیم نه تنها به اعتراضات مجامع حقوق بشری جهانی و هشدارهای خانواده های زندانیان در مورد خطر ابتلا زندانیان سیاسی به کرونا وقعی ننهاده اند، بلکه در همین فاصله، دهها مورد احکام جدید صادر کرده اند و موارد بسیاری از تشدید فشار بر زندانیان سیاسی در زندانها را شاهد بودیم. همزمان فشار بر فعالیتهای مدنی که در نقاط مختلف کشور برای کمک به مردم در مقابله با بیماری کرونا شکل گرفته اند، در حال افزایش است و این فشارها بسیاری از نهادهای مدنی را در آستانه توقف فعالیتهایشان قرار داده است.

اما شواهد نشان می دهد که نگرانی جمهوری اسلامی از این هم فراتر است. اوج این نگرانی ها را در تهدیدات چند روز گذشته “حسن کرمی”، فرمانده یگان ویژه پلیس ایران می توان مشاهده کرد. وی در مصاحبه با “ایلنا”، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی با هدف مرعوب کردن مردم، با بیان تهدید آمیزی، با وقاحت تمام  گفته است: ” نیروی پلیس،  خود را برای سرکوب اعتراضات در سال ۹۹ آماده کرده است.” وی همچنین گفته است که: “به زیرساخت‌های نیروی ضدشورش و تجهیزات آن توجه ویژه ایی شده و این پشتیبانی و حمایت بی‌نظیر، بار مسئولیت این نیرو را افزایش داده است.”  او گفته که در تمام سال‌هایی که در یگان ویژه سرکوب اعتراضات کار کرده، هیچ‌گاه به‌اندازه سال ۹۹ به این نیرو اهمیت داده نشده است:

وی که شرکت‌کنندگان در اعتراضات دی‌ماه ۹۶  و آبان 98 را”دشمن” معرفی کرده است می گوید: ” دشمن با روش‌هایی از جمله پراکندگی مناطق درگیر خواست تا ما را خسته کند، اما اکنون، به این حوزه‌ها اشراف یافته‌ایم و واحدهای واکنش سریع با سرعت بیشتری آماده‌شده‌اند تا بتوانند در داخل شهرها با تمرین سناریوهای مختلف وسایل نقلیه سبک و سیار به‌موقع جابه‌جا شوند.”

اینکه همه پرده ها کنار رفته و یک مقام دولتی این چنین با زبان تهدید خطاب به مردمی که در آبان 98 در بیش از 190 شهر ایران بپا خاستند، سخن می گوید، می توان دریافت که چه دره عمیقی بین رژیم حاکم و اکثریت قاطع مردم ایران بوجود آمده است. می توان دریافت که تا چه اندازه اوضاع به زیان جمهوری اسلامی تغییر کرده است بطوری که خود را ناچار می بینند اینگونه توانائی سرکوب خود را از قبل به رخ مردم بکشند. اما واقعیت این است که کار رژیم از این حرفها گذشته است. رژیمی که این چنین زبان به تهدید مردم می گشاید، همان رژیمی است که در آبان 98 بیش از 1500 نفر از مردم حق طلب را به خاک و خون کشید و بیش از هفت هزار تن را در زندانها اسیر کرد، با همه اینها امروز در حالیکه به دلایل عینی از هر لحاظ ضعیف تر شده است و مردم از همیشه بیزارتر و خشمگین تر هستند، آمادگی نیروهای پلیس را به رخ مردم می کشد. همین یک نمونه بوضوح نشان می دهد که سران رژیم در چه روزگار سختی گرفتار آمده اند.

اما جمهوری اسلامی تنها نگران تکرار خیزش آبان 98و دیماه 96 نیست، بلکه در عین حال نگران روند های پایدار تری هم هست که در عمق جامعه در جریان اند. طی چند دهه اخیر جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است که از تشکیل نهادهای مدنی، که وجودشان شرط حیاتی زندگی اجتماعی در دوره کنونی است، جلوگیری نماید. اما با وجود همه سنگ اندازیها و مانع تراشی ها و سرکوب ها، نتوانسته است روند پیدایش و شکل گیری این نهادها را بویژه در جریان وقوع مصائب طبیعی متوقف سازد. در دوره شیوع بیماری کرونا در کردستان و در چند نمونه در نقاط دیگر، شاهد سربرآوردن اینگونه نهادها هستیم. نهادهائی که تلاش می کنند به مردم امید بدهند، در شرایطی که دولت در مقابله با این بیماری جز دادن اطلاعات دروغ و  در پیش گرفتن سیاستهای متناقض کاری نمی کند، بطور طبیعی مردم خود دست بکار می شوند و توانائی های جمعی خود را به کار می اندازند. ابتکار‌هایی که به‌‌رغم محدودیت‌های ناشی از عدم همکاری و سنگ‌اندازی‌های حکومت، همچنان حاکی از ظرفیت این نهادها برای سازمان دهی حرکت های‌  اجتماعی و داوطلبانه است. رژیم که تمرین چنین حرکت هائی را تهدیدی برای بقای حاکمیت خود ارزیابی می کند، با تمام قوا برای منحل کردن و از دور خارج کردن آنها تلاش می کند.  معمولا کار از سنگ اندازی و مشکل تراشی آغاز می شود و به بازداشت و زندانی کردن و پرونده سازی خاتمه می یابد. در حالیکه رژیم تحت فشار اشاعه بیماری کرونا و شورش در زندانها، بیش از 80 هزار نفر از زندانیان عادی را آزاد کرد و یا به مرخصی فرستاد، نه تنها زندانیان سیاسی را آزاد نکرد، بلکه مدام کسانی را که در این دوره با سیاستهای رژیم در مورد بیماری کرونا مخالفت کرده بودند و یا اطلاعاتی را در این زمینه افشا کرده بودند، به زندان انداخت و به محاکمه کشید. اما اگر امروز اشاعه ویروس کرونا به فرصتی برای تداوم بقای این رژیم تبدیل شده است، مردم در متن این بحران هم خود را برای رویاروئی سرنوشت ساز فردا آماده می کنند.