کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

رنج بی مزد

  • کانی_کرم_پور

به مناسبت 25 نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان

بلند شو دانشگاه ات دیر می شود. این جمله ای بود که در اتاق طنین انداز شد و چه جمله آشنایی! جمله ای که هر روز تکرار و تکرارش می کند بدونه آنکه خسته شود. “مادرم” را می گوییم. ساعت 7 صبح است. کرختی وجودم را گرفته. در رختخوابم تلو تلو می خورم. افکارم مرا به سفری طولانی در زمان می برد. به سال ها پیش. این جمله دوباره با کمی پس و پیش شدن کلمات در ذهنم طنین انداز می شود. بلند شو مدرسه ات دیر می شود عزیزم. مادرم سالهاست که هر صبح مرا از خواب بیدار می کند. صبحانه آماده و لباس ها شسته و اتو کشیده. در طول این همه سال من چه پیشرفت هایی داشته ام از لحاظ علمی و چه تجربه ها و اکنون هم در آستانه گرفتن مدارک عالی دانشگاهی. اما هنوز مادرم هر روز از خواب بیدارم می کند صبحانه و نهار و شامم را دم دستم می گذارد. آن هم نه فقط برای من بلکه برای کل خانواده. هر روز در تمام این سالها بشور و بپز و بساب، کاری روتین و هروزه اش است که تکرار و تکرارش در ذهن من بسی سنگین و غیرقابل باور است. مدرک تحصیلی مادرم در تمام این سالها چیست؟ کدام تجربه شیرین و گرانبها را در این چهارچوب بسته کسب کرده و جهان اطرافش کدام زیبایی ها را تقدیم چشمان مضطرب و پر از عشقش کرده؟ مادرم هر روز این همه کار را انجام داده و همچنان انجام خواهد داد سرمایه اش و دستمزدش در این همه سال چقدر بوده؟ چه کسی دستمزدش را پرداخته؟ راستی اکنون که رو به سالهای کهولت می گذارد کدام بیمه شامل حالش می شود؟ حسی غریب و سراسر درد، وجودم را فرا می گیرد…مادرم بهترین سال های عمرش را در این خانه سپری کرده، چشمان زیبایش کم فروغ شده، دستان پراز مهر و صورت نازکش چروک برداشته و قامت رعنایش همدم بیدمجنون سرغم گرفته. اما لب از لب باز نکرده. شاید عشقش به ما بوده که اینچنین بی پروا خود را فدا کرده. یا نه محبت که تنها این چنین نیست، کار بی مزد و روتین و همیشگی خانه نیست…! صدایی مهربان و سراسر آرامش دوباره به دنیای واقعی، اما تلخ بیرون هدایتم می کند. بلند شو عزیزم دیرت می شود.

در طول تاریخ و در سراسر جهان، قوانین نانوشته‌ی بسیاری بر کار خانگی نظارت دارند و با هزاران بند نامرئی بر زنان  تحمیل شده اند.

خانه‌داری کار مشترکی است که زنان در سراسر جهان به صورت انفرادی در خانه‌هایی جدا از هم انجام می‌دهند. کارهایی نظیر بچه‌داری، آشپزی، شستشوی لباس ها، خرید، نظافت منزل، نگهداری از سالمندان و غیره. اما خانه‌داری در نظام سرمایه‌داری کاری بی‌مزد و بی‌حقوق و ارزش افزوده ناشی از انجام آن غیر مستقیم به جیب سرمایه‌دار وارد می‌شود و دقیقا نقطه ثقل تداوم این چرخه همین جاست. اگر دولت‌ها مجبور بودند کار خدماتی که زنان تحت عنوان کارخانگی انجام می‌دهند به صورت اجتماعی عرضه کنند، چه چیزی اتفاق می‌افتاد؟ اگر پخت و پز، نه در خانه‌ها و به دست زنان بلکه در آشپزخانه‌های عمومی انجام می شد؟ یا در مورد تربیت کودکان و انواع کارهایی که زنان در خانه انجام می‌دهند و ما خیلی ساده روزانه خود انجامشان می دهیم و خیلی ساده از کنارشان رد می شویم، چقدر هزینه های مالی صرف این کار می‌شد؟ اگر قرار باشد کارهای خانه در خارج از خانه انجام شود برای سرمایه‌دار هزینه‌بر خواهد بود. بی‌شک اگر این کارها در خارج از خانه صورت می‌گرفت تک‌تک‌شان مزد معینی داشت. به بیانی دیگر این کار مجانی به نفع کل سیستم اقتصادی حاکم در جهان است. سیستم سرمایه داری که به شیوه های مختلف استثمار را روزانه تولید و بازتولید می کند تا هر چه بیشتر سود و سوداندوزی کند. سرمایەداری، انسان‌هایی را آموزش می دهد کە آزادانە و با میل و رغبت خویش نیروی کار خویش را می‌فروشند. برای تمام نظام‌های اقتصادی، خانوادە هم برای تداومِ نسل و هم برای بازتولیدِ نیروی کار کارگران مهم است. یکی از ابزارهای سیستم سرمایه داری این است کە کارگران خانوادە داشتە باشند تا بازتولیدِ نیروی کارِ کارگر تضمین شود. در نظامهای دین‌سالار و سرمایەدارانە، کە با مردسالاری نیز درهم تنیدە و عجین شدەاند، برای تداوم و توسعەی خود نیازمندِ ارائە تصویری غالب و کاذبی از این کارِ خانگی زنان و بلاخص مدلِ خانوادەی استاندارد است. مدل استاندارد خانوادە که تبلغ و توجیه اش می کنند این است: مرد شاغل، زن خانەدار، فرزندان فعال در خانە. یکی از راهکارهایی که معمولا از طرف کسانی که در برابر کار خانگی بی مزد مبارزه می کنند پیشنهاد می شود این است که دولت ماهانه حقوقی به زنان خانه دار اختصاص دهد. پرداختی کە دولت می‌تواند از منابعِ ثروتِ عمومی آن را تهیە کند. اما چنین راە حلی حتی در صورت عملی بودن عملا این کارِ را به کاری مختص زنان تبدیل خواهد کرد و چنین پرداختی در تثبیتِ هر چە بیشترِ این پیش فرض بە شکل‌های قانونی‌ می‌انجامد، بە گونەای کە زنان را بیشتر در نقش‌های زنانە و خانەداری فرو می‌برد، و مردان را در انجامِ اموراتِ بیرون از منزل و اصطلاحا درآمدزا و یا همان معنای عام آن “مرد رئیس خانه و خانواده”. در نتیجە بازتولیدِ تبعیضِ جنسیتی نە تنها از بین نمی رود بلکە بیشتر بە سمت نهادینەتر شدن سوق پیدا می‌کند. حتی با این شرایط، آن گونە کە مرد آزاد است کە توانِ کار خود را در بازار عرضە کند و بە استثمارِ سرمایەدار درآورد، زن از چنین آزادیِ کاذبی نیز برخوردار نخواهد بود. پیشنهاد دیگر بیمه کردن زنان خانه دار است که به شیوه های مختلف دولت های مختلف زیر بار همچین کاری نمی روند. در هر صورت این عدم اجرایی‌کردن طرح بیمه‌ی زنان خانه‌دار نشان می‌دهد که مسئولان اساساً ارزشی برای کار خانه داری قائل نیستند و همه‌ی این بحث‌ها عمدتاً برای خانه‌نشین کردن زنان است. بدون پشتوانه و آینده‌ای در کار بی‌مزد و مواجب خانه‌داری.

در نتیجه کار خانگی باید اجتماعی شود. به این صورت که خدمات کار خانه‌داری در سطح جامعه عرضه شود. چرا نمی‌توان انتظار داشت که دولت‌ها با تأسیس آشپزخانه‌های عمومی و محله‌ای و گسترش و عرضه‌ی غذاهای نیمه‌آماده و البته ارزان‌قیمت و ارائه‌ی دیگر خدمات عمومی همچون رختشویخانه های عمومی، گسترش مهد کودک‌های رایگان جهت نگهداری فرزندان در نزدیکی محل کار زنان اقدام کنند تا زنان وقت فراغت داشته و با خیالی آسوده به فعالیت‌های اجتماعی و انجام کار در بیرون از خانه مشغول شوند و در محل کار خود بیمه شده و به آینده‌ای همراه با حقوق بازنشستگی امید داشته باشند؟ هرچند نباید از یاد بریم که سیستم سرمایه داری بعد از رنسانس نه تنها این امکانات را فراهم نکرده است بلکه زنان را وارد بازار کار کرده تا با دستمزد کمتر از مردان در مقابل کار برابر سود بیشتری بدست آورد و در این میان این زنان از جهات مختلف استثمار و مورد خشونت قرار می گیرند و ظلمی مضاعف بر آنان وارد می شود و نه تنها با ورود به بازار کار از کار خانگی رهایی پیدا نکردند بلکه بعد از اتمام کار و بازگشت به خانه با تمام خستگی شروع به انجام کارهای روتین و همیشگی در خانه می کنند و گاها هیچوقت خستگی از جسم و تنشان رخت بر نخواهد بست. اما با وجود این اگر زنان بتوانند وارد بازار کار شده و به استقلال اقتصادی برسند، وابستگیشان به مردان خانواده کم می‌شود. کار بیرون از خانه با وجود استثماری که هر نوع کار مزدی به همراه دارد اگر فارغ از تبعیض جنسیتی صورت گیرد، به رشد توانایی‌های زنان و افزایش آگاهی‌های اجتماعی آنان کمک بسزایی می‌کند. زنان در اثر تلاش در عرصه‌های گوناگون اجتماعی خلاقیت و استعدادهای خود را آشکار می‌کنند و در سطحی اجتماعی خود را در جامعه به برابری با مردان نزدیک‌تر می‌سازند. چه کسی مسئول آزاد کردن نیروی حیاتی زنان از حصار تنگ خانه‌ها است و چه کسی این مطالبه را پیگیری خواهد کرد؟ جز زنان و مردان آزادی خواهی که دل در گرو رهایی و برابری زنان با مردان را دارند.

سالهاست که در آستانه 25 نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان سوشیال میدیاها، نشریات و دیگر رسانه ها و خیابان ها و میادین شهرها رنگ و بوی این روز را به خود می گیرند. سالهاست که فعالین حقوق زنان به زندان میافتند و شکنجه می شود و یا مانند خواهران میرابال کشته و پرپر می شوند. اما هنوز هم خشونت علیه زنان در سراسر جهان به شیوه های مختلف رایج و ادامه دارد. دلیل ماندگاری این توحش و بربریت چیست؟! آیا چیزی جز نظام طبقاتی حاکم می تواند باشد که برای ماندگاری خویش هر روزه با ابزارهای مختلف این نابرابری را در گوشه و کنار جهان تولید و بازتولید می کند…به همین خاطر آگاهی رسانی درباره خشونت برعلیه زنان را باید به آگاهی رسانی برعلیه نظام طبقاتی و راه رهایی و برابری زنان پیوند بزنیم.

25 نوامبر 2021

گرامی باد 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان