کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

سرمایه داری با انهدام محیط زیست جهان را به نابودی میکشاند !

 

روز پنجشنبه هشتم ماه اوت ، هفدهم مرداد ، بیش از یکصد متخصص از پنجاه و دو کشور جهان گزارشی در ارتباط با به خطر افتادن امنیت غذائی جهان ناشی از تغییرات اقلیمی منتشر کردند. آنان در این گزارش هشداردادند که فرصت باقیمانده برای جلوگیری از به خطر افتادن امنیت غذائی جهان بسیار اندک است. آنها میگویند بیش از نیم میلیارد انسان در لحظه حاظر در مناطقی زندگی میکنند که با سرعت به جانب تبدیل شدن به کویر به پیش میروند.تا جائیکه سرعت از بین رفتن خاک ده تا صد برابر سریعتر از سرعت شکل گیری آن است.  و این در حالی است که بنا به گزارش های متفاوت نزدیک به یک میلیارد از سکنه زمین در فقر بسر میبرند و البته میدانیم که تغییرات اقلیمی این تهدیدها وگسترش فقر را شتاب بیشتری میبخشند. در همین نیم سال گذشته ماهها وهفته ها خبر هولناک به اصطلاح بلایای طبیعی به صدر اخبار جهان  یافتند. آب شدن وسیع کوههای یخ در قطب جنوب سریعتراز آنچه که انتظار میرفت ،  صورت میگیرد که خود افزایش گاز کربن را به همراه میآورد. طبق ارزیابی متخصصین دانشگاه تگزاس آب شدن این کوههای یخ میتوانند امواجی با ارتفاع سی متر بوجود آورند که تمام روستاهای اطراف را زیر آب ببرند. همین هفته گذشته شاهد سیل های وحشتناکی در هند وفیلیپین بودیم. آتش سوزیهای وسیع در آمریکا ، روسیه، استرالیا، طوفانهای سهمگینی که به سختی میتوان مقاومتی در مقابل آنها را سازمان داد وهمه اینها نتایج دهشتباری بر زندگی میلیونها انسان میگذارد. مهاجرتهای میلیونی، قحطی وگرسنگی که جان نزذیک به بیست میلیون نفر را تنها در یمن، سودان وسومالی تهدید میکند  و البته این تنها میلیونها مردم جهان نیستند که قربانی انهدام محیط زیست میگردند. نابودی انواع جانوران چه آنهائی که در خشکی  و چه آنهائیکه در دریاها زندگی میکنند از تأثیرات دیگر این جنگ نظم مسلط کنونی با طبیعت است. انسان در نیم قرن گذشته شصت درصد جمعیت حیوانات را نابود کرده است. اکنون حتی صحبت از این است که  احتمال دارد بحران های غذائی در چندین قاره همزمان رخ دهند. بی جهت نیست که سازمان ملل صحبت از “آپارتاید اقلیمی” میکند. خشکسالی، قحطی، بیابان زائی، مهاجرت اقلیمی انبوه، سیل، پدیده های اقلیمی حاد، آتش سوزیهای طبیعی گسترده مؤلفه های هستند که  جهان را به سوی “آپارتاید اقلیمی” رهسپار میسازند.

روزنامه بریتانیائی “گاردین” از قول فیلیپ الستون گزارشگر ویژه سازمان ملل مینویسد که تأثیر گرمایش جهانی نه تنها حقوق بنیادین صدها میلیون انسان همچون حق حیات، آب، غذا و مسکن را برباد خواهد داد بلکه  دمکراسی وحکومت قانون  را به نابودی خواهد کشاند. همان بنیانهائی که به مثابه اساسیترین مؤلفه های پارلمانتاریسم بورژوائی  از صبح تا شب در بوقها دمیده میشوند . این گزارشگر سازمان ملل تا آنجا پیش رفته ومدعی میشود که “حتی میتواند به ” واکنش های ناسیونالیستی، دگر هراسانه و نژادپرستانه”  بیانجامد. به نظر نمیاید که این تنها یک ادعاست. ترامپ در آمریکا و بولسونارو در برزیل نمونه های نادر نیستند که به نفی خطرات تغییرات اقلیمی میپردازند، یکی به استخراج بی مهابای انرژی فسیلی و دیگری فرمان انهدام جنگلهای آمازون را داده و هر دو البته گوی سبقت از دیگری در راسیسم ونژادپرستی میربایند. این راسیسم یک بستر عینی دارد چرا که تغییرات اقلیمی برندگان وبازندگانی را تولید میکند که در تخاصم با یکدیگر به سرمیبرند. اگر درمیان برندگان جنگ وجدال بر سر افزایش سود وسرمایه است، در میان بازندگان باید آن تصویری در ذهنیت جا بیفتد که گویا این مهاجر کنده شده از سرزمینش بخشی از سهم ناچیز او را تصاحب میکند و بخشی از همینها به پایه اجتماعی راسیست هائی از نوع ترامپ و بولسونارو تبدیل میگردند.

زمانی که در اکتبر سال گذشته متخصصان اقلیمی سازمان ملل با خوشبینی هشدار دادند که ” ما اخرین نسلی هستیم که توانائی مقابله با تغییرات اقلیمی ناشی ازگرمایش زمین را داریم” بسیاری هشدار آنها را به سخره گرفتند. ولی همین فاصله ده ماه گذشته و افزایش دمای بی سابقه از زمان اندازه گیری آن انگشت اتهام را به سوی همه آنهائی نشانه گزفت که حتی حاظر نشدند قرارداد نیم بند اقلیمی پاریس را  امضاء کنند. درجه بالائی از بیشرمی و وقاحت را میطلبد که منکر آن گردید که قبل از همه این کشورهای پیشرفته وصنعتی جهان هستند که بیشترین مواد آلاینده جهان را تولید میکنند. انبوه عظیم کمپانیهای اتومبیل سازی، انبوه عظیم تولید ذغال سنگ، انبوه عظیم دامپروریها و بالاخره حجم بی مهابای تولید ومصرف انرژی فسیلی منابع اصلی تولید گازهای گلخانه ای هستند  که عامل اصلی تغییرات اقلیمی اند. اگر آمریکا و چین در رأس تولیدکنندگان گازهای گخانه ای قرار گرفته اند که یکی به علت دارا بودن مقام اول در تولید نفت وگاز و دیگری به عنوان بزرگترین مصرف کننده سوخت های فسیلی بیشترین آلاینده کره خاکی اند، در اینسوی جهان نیز عربستان وایران بزرگترین آلاینده از بابت تولید گازهای گلخانه ای میباشتد و همین گازهای گلخانه ای هستند که مهمترین عامل گرمایش زمین میباشند.

در این میان جمهوری اسلامی کارنامۀ فلاکت باری دارد. خشک شدن دریاچه رضائیه وبسیاری از رودخانه ها ریزگردها وبادهای شنی، فرونشست زمین در جنوب سمنان، سیل های ناگهانی در همین چند ماه گذشته تنها گوشه ای از این کارنامه اند. اگر زمانی صحبت از دلواپسان برجام میشد، اکنون صدا وسیمای رژیم به بلند گوی دلواپسان ضد اقلیمی تبدیل شده است. مگر نه اینکه همین دلواپسان در سال گذشته در مستندی پخش شده از صدا وسیما مدعی شدند که پدیده ای به اسم تغییرات اقلیمی با عاملیت انسانی اصلا وجود ندارد و معاهده پاریس فریبی از سوی قدرتهای بزرگ برای جلوگیری از رشد وپیشرفت کشورهای در حال توسعه است. با این استدلال هوش چندانی نمیخواهد تا فهمید چرا فعالین محیط زیست در ایران یا در جریان به اصطلاح خاموش کردن آتش به قتل میرسند، یا در زندان خودکشی میشوند و یا دستکم اکنون هشت فعال محیط زیست بیش از پانصد روز است که در زندان اوین به سر میبرند. و پنج تن از آنها در اعتراض به وضعیت نامشخص خود دست به اعتصاب غذا زده اند. ذبیدادگاههای رژیم در کیفر خواست های خود آنان را متهم به همکاری با دول متخاصم، اجتماع وتبانی برای جاسوسی و بالاخره اجتماع وتبانی علیه امنیت ملی نموده اند. ولی در واقع به اصطلاح جرم آنان این است که به فکر نجات محیط زیست افتاده اند. بدون تردید اینان شایسته همه نوع پشتیبانی بوده از آنرو که بخشی از جنبش اعتراضی توده ای علیه رژیم سرمایه داری اسلامی اند.