کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

مصاحبه با خسرو بوکانی در باره  احکام سنگین علیه فعالین کارگری

توصیح: این مصاحبه از طرف امید… با خسرو بوکانی در برنامه “چشم انداز” تلویزیون حزب کمونیست ایران انجام شده است که متن پیاده شده آن را ملاحظه می کنید.

###

سرکوب وحشیانه رژیم جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه حد و مرزی نمی شناسد. احکام سنگین و ضد انسانی رژیم دیکتاتوری اسلامی علیه فعالین کارگری که تنها برای حقوق ابتدایی کارگران ایران اعتراض کرده بودند مورد تنفر و انزجار عمومی جنبش کارگری و مردم آزادیخواه قرار گرفته است. ما در برنامه این هفته چشم انداز و در گفتگو با رفیق خسرو بوکانی عضو کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران به این موضوع خواهیم پرداخت.

پرسش: در مورد احکام صادر شده علیه فعالین کارگری از جمله اسماعیل بخشی و سپیده قلیان که بی دادگاه رژیم علیه آنها صادر کرده توضیحاتی بدهید؟

پاسخ: من برای باز کردن بحث پیرامون این مسئله لازمه کمی به عقب برگردم. از دی ماه سال 96 و خیزش شکوهمند طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران علیه مناسبات سرمایه داری در ایران، ما شاهد یک رویه تقریبا غیرمعمولی در قوه قضاییه و نهادهای امنیتی رژیم به نسبت مخالفان و معترضین وضع موجود بوده ایم. علی رغم اینکه رویه سرکوبگری رژیم طی چهار دهه ی اخیر کماکان در قالب و اشکال مختلف ادامه داشته، منتها به دنبال هراس و وحشتی که سرتاپای رژیم را بر اثر اعتراضات و جنبش شکوهمند دی ماه فراگرفت، دو تغییر جدی و اساسی در صدور احکام علیه ناراضیان و معترضین وبویژه کارگران و فعالین کارگری علیه وضع موجود مشاهد می کنیم. یکی از این دومورد وثیقه های سنگینی است که دستگاه قضایی رژیم برای دستگیرشدگان تعیین می کند که بسیار بالا رفته است و اگر چند سال قبل و یا حتی دو سه سال قبل مثلا متهمی را با تودیع وثیقه ای 50 میلیون تومانی آزاد می کردند، حالا همین 50 میلیون به 300 میلیون، 400 میلیون و 200 میلیون و بالاتر افزایش پیدا کرده و مورد دیگر هم احکام بسیار سنگین و ضد کارگری رژیم است که بر علیه معترضین، کارگران، فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبش های اجتماعی صادر می کند.

در پاسخ به سوال شما در مورد احکام صادره علیه کارگران و فعالین کارگری لازمه اشاره کنم که از مدتی قبل هفت تن از کارگران هفت تپه، احضار شدند و پس از بازجویی و طی مراحل بازجویی احکامی علیه آنها صادر شد و برای باردیگر 9 تن دیگر از کارگران هفت تپه احضار شدند و احکام ضدکارگری 8 ماه حبس و 30 ضربه شلاق به آنان تحمیل گردید و بدنبال آن ما شاهد این بودیم که محاکمه ناعادلانه شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه امسال در تهران انجام گرفت و مرضیه امیری به 10 سال ونیم زندان و حکم شلاق محکوم شد و عاطفه رنگریز به 11 سال حبس و شلاق، حسن سعیدی، نسیرین جوادی، رسول طالب مقدم، نداناجی، پروین محمدی، هاله صفر زاده، علیرضا ثقفی و فرهاد شیخی و بسیاری دیگر از شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه امسال مورد بازخواست و بازجویی و زندان و شکنجه نیروهای امنیتی رژیم قرار گرفتند و احکامی علیه آنها صادر شد.  و طی چند روز اخیر هم که خودتان شاهد هستید تعدادی از فعالین سرشناس و رهبران جنبش کارگری در هفت تپه از جمله اسماعیل بخشی طی محاکمه ای فرمایشی به 14 سال زندان محکوم شد. علی نجاتی کماکان دربلاتکلیفی بسرمی برد و فعلا حکمی علیه وی صادرنشده است. سپیده قلیان و ساناز الله یاری و امیرحسین محمدی و امیر امیرقلی و عسل محمدی هر کدام به 18 سال زندان و محمد خنیفر به 6 سال زندان محکوم شدند. باتوجه به قانون تجمیع احکام رژیم کلیه احکامی که صادر شده به علت اینکه این کارگران و فعالین را به چند اتهام محاکمه کردند و برای هر کدام از اتهاماتشان احکام جداگانه ای صادر شده  است. معمولا در این قانون بیشترین حکمی که صادر شده مورد استناد شعبه اجرای احکام  رژیم قرار می گیرد و به احتمال قوی هر کدام از این کارگران و مدافعین شان به هفت سال زندان یعنی با این حساب و با حکم صادر شده و در صورتیکه در دادگاه تجدیدنظر مجددا بازنگری نشود و احکام نقض نگردد، هر کدام از اینها به غیر از محمد خنیفر که حکمش 6سال است، هفت سال را باید در زندان سپری کنند. همزمان با این احکام علیه فعالین کارگری طی یکی دو سال اخیر تعدادی از فعالین دیگر جنبش های اجتماعی از جمله معلمان و فرهنگیان، فعالین زنان و شرکت کنندگان در مراسم های 8 مارس، فعالین علیه حجاب اجباری، فعالین محیط زیست، فعالین بازنشستگان و مالباختگان و بسیاری از اقشار و لایه های اجتماعی طی این مدت مورد بازخواست و بازجویی و شکنجه و اذیت و آزار و صدور احکام ضد انسانی از سوی محاکم رژیم قرار گرفته اند.

پرسش: جمهوری اسلامی همانگونه که میدانید در شرایط اقتصادی و سیاسی خیلی وخیمی قرار گرفته، صدور این احکام سنگین علیه فعالین کارگری چه هدفی را دنبال می کند؟

پاسخ: هدف اصلی رژیم از صدور این احکام در وهله اول می توان گفت که عکس العملی است به اعتراضات هر روزه و شکوهمند طبقه کارگر و مردم زحمتکش، حاشیه نشینان، دستفروشان، مالباختگان، معلمان و دیگر اقشار اجتماعی؛ به اصطلاح رژیم از این طریق دارد به اعتراضات و مبارزات طبقات و اقشار اجتماعی پاسخ خودش رامی دهد.ترس و هراس بر اثر اعتراضات و مبارزات روزانه و مداوم طبقه کارگر و مردم زحمتکش سرتاپای طبقه حاکم و سیستم حکومتی را فراگرفته است،یکی دیگر از اهداف رژیم انتقال این ترس و هراس خودش به میان توده های مردم و ایجاد فضای رعب وحشت در سطح جامعه و بازداشتن طبقه کارگر رزمنده و متشکل و مردم معترض و نارازی نسبت به مناسبات استثمارگرانه سرمایه داری در ایران از انجام نارضایتی و اعتراض خودشان نسبت به این وضعیت است. یکی دیگر از اهداف رژیم از اعمال این سطح از سرکوب، محروم کردن طبقه کارگر از فعالین و رهبران جسوری مثل اسماعیل بخشی و فعالین سیاسی دانشگاها و فعالین سیاسی دیگر جنبش های اجتماعی از حضورشان در مبارزات و ایفای نقش رهبری و جسورانه اشان در این اعتراضات می باشد.

هدف دیگر رژیم مقابله با وضعیت وخیم و ناهنجای است که گریبانش را گرفته است. شما میدانید که اکنون دیگر مبارزات شکوهمند روزانه و ادامه دار طبقه کارگر، وضعیت اقتصادی بحرانی جامعه، نارضایتی های عمومی، بالاجبار بالای ها را به جان هم دیگر انداخته است. جالب است که همین حالا دو تا رئیس جمهور فعلی و سابق رژیم و دو تا مسئول قوه قضاییه سابق و فعلی رژیم و رئیس مجلس رژیم همگی همدیگر را به فساد، دزدی، ارتشاع، اختلاس و… متهم میکنند. این چه حکومتی است چه سیستمی است که مقامات درجه یک حکومتی به این شیوه دارند همدیگر را متهم به فساد و ارتشاع و اختلاس می کنند. به نظر من این بخشا نشاندهنده اوج فساد اداری، حکومتی و ناتوانی سیستم سرمایه داری ایران در پیشبرد پروژه های ضد کارگری خودش است. عموما وضعیتی که رژیم در داخل کشور با آن مواجه شده بالاجبار رژیم را به این سو کشانده که احکام بسیار سنگینی را بر علیه فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبش های اجتماعی صادر کند و از این طریق به خیال خام خودش بخواهد جلوی مبارزات آینده، جلوی خیزش های اجتماعی و سرتاسری آینده را بگیرد.

پرسش: رفیق خسرو صدور این احکام ضد انسانی در بین بخش های جامعه و جنبش کارگری با چه عکس العمل های روبرو بوده؟

پاسخ: عکس العمل ها در ساعات اولیه صدور احکام به ویژه علیه کارگران و فعالین کارگری هفت تپه و مدافعینشان انعکاس بسیار گسترده ای را در داخل و خارج کشور داشته است. عکس العمل ها به شیوه های مختلفی انجام گرفته و این احکام به حدی در واقع نامشروع، سرکوب گرانه و ستمگرانه بوده که عکس العمل های حاصل از آن گاها حتی مقامات خود رژیم و را به واکنش نشان داده و ترس قوه قضاییه رژیم و به ویژه دژخیم دهه شصت رژیم و قاتل هیئت مرگ سال 67 رئیسی، رئیس قوه قضاییه را وادار کرد که بیاید در این مورد اظهار نظر کند و از دستگاه قضایی و قضات این دستگاه بخواهد که احکام صادره را مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار بدهند. همچنین تعدادی از نمایندگان رژیم مجبور شدند موضع بگیرند. ولی در کلیت خودش عکس العمل جدی در بین جنبش کارگری ومدافعین جنبش کارگری، نهادها، سازمان های فعال فعالین کارگری و دیگر بخش های اجتماعی در داخل کشور از معلمان گرفته تا زنان تا مادران پارک لاله تا بسیاری دیگر از افراد و شخصیت های منفرد و متشکلین در سازمان ها و کمیته های دیگر در داخل کشور، نسبت به این احکام دیده شد؛ اطلاعیه صادر کردند، خواهان لغو سریع این احکام و آزادی بی قید و شرط بازداشت شدگان و کسانی که این احکام علیه شون صادر شده شده اند. همچنین در خارج از کشور بسیاری از احزاب و سازمان های چپ و کمونیست، نهادهای مدافع حقوق طبقه کارگر ایران، حتی نهادهای بین المللی، و بسیاری دیگر ضمن صدور اطلاعیه هایی، فراخوان های دادند جهت برگزاری کمپین های اعتراضی بر علیه کلیت حاکمیت اسلامی ایران و بر علیه دستگاه قضائیه رژیم و احکامی که بر علیه فعالین کارگری صادرشده و خواستند نسبت به این احکام از خودشون عکس العمل نشان بدهند.

پزسش: آیا صدور این احکام سنگین علیه فعالین کارگری نشانه وحشت رژیم از اعتراضات و گسترش اعتصابات کارگری نیست؟ ارزیابی شما در این مورد چیست؟

پاسخ: بدون شک چنین است، یعنی حقیقت این است که به دنبال مبارزات شکوهمند و درخشانی که پاییز سال 97 از سوی کارگران نیشکر هفت تپه و همچنین فولاد اهواز و دیگر مراکز و کارخانجات کشور و کارگران شاغل در دیگر بخش های کشور انجام گرفت، رژیم متوجه این قضییه شد که مبارزات کارگری علی رغم اینکه خواست پایه ای و اولیه شان دریافت حقوق های معوقه است ولی خیلی وقت ها از این خواست ها هم فراتر رفته و خواهان عدم واگذاری کارخانجات و مراکز کارگری به بخش خصوصی، تامین بیمه های اجتماعی،تغییر مدیریتها، بالابردن دستمزدها، اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، امنیت محیط کار و بسیاری دیگر از خواسته های کارگری شده اند، ولی در قله و اوج این اعتصابات و اعتراضات که اعتصابات هفت تپه و فولاد بود، رژیم متوجه شد که این مبارزات دیگه کم کم داره وارد فاز جدیدی می شود و آنهم این بود که فعالین کارگری و کارگران شاغل در این مراکز توانسته بودند که با مبارزات خودشان با حضور یکپارچه و متحدانه خودشان مردم این شهرها را باخود همراه کنند و مبارزات طولانی مدت وپیگیرآنها باعث شده بود که موجی از حمایت در سرتاسر کشور نسبت به این مبارزات بوجود بیاید و بدون شک اوضاع بسیاری وخیم اقتصادی، وضعیتی که از جامعه  85 میلیونی مردم ایران چیزی بیشتراز 70 درصدشان زیر خط فقر مطلق دارند بسرمیبرند، ناامیدی رژیم و بی جوابیش در پاسخگویی به خواست ها و مطالبات طبقه کارگر و مردم زحمتکش، فشارهای که به لحاظ سیاست های توسعه طلبانه ومداخله گرانه ی خودش در منطقه احساس میکنه و بهش وارد شده، تمامی اینها دست به دست همدیگر داده اند و به ویژه مبارزات درخشان و روز افزون و روزمره طبقه کارگر و دیگر بخش های اجتماعی باعث شده که رژیم به هراس بیافته و حقیقتا میشه گفت که بخش عمده صدور چنین احکامی از سوی دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی رژیم بر علیه فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبش های اجتماعی، ترس و هراسی است که مقامات رژیم از ناحیه جنبش روز افزون طبقه کارگر دارند احساس میکنند.

پزسش: به نظر شما وظیفه نیروهای چپ و کمونیست و فعالین کارگری چه در داخل کشور و چه در خارج کشور برای به عقب کشیدن این احکام ضد انسانی توسط بی دادگاه رژیم چییست؟

پاسخ: ببینید در خیلی از اطلاعیه های که چه در داخل کشور و چه در خارج کشور منتشر شده بسیاری به درست بر این نکته به انگشت گذاشتند که راهکار رهایی طبقه کارگر و راهکار خلاصی از این وضعیت اختناق آور و فلاکتبار فقط و فقط اتحاد، سازمانیابی کارگری و مبارزات متحدانه و سرتاسری طبقه کارگر ایران و دیگر ستمدیدگان جامعه است. حقیقت این است که بالاخره رژیم باتوجه به شرایطی که در آن قرار گرفته شمشیر را از رو بسته و راه و چاره دیگری به غیر از مبارزات متحدانه و سراسری برای طبقه کارگر باقی نگذاشته است. به غیر از مبارزه متحدانه، مبارزه متشکل، مبارزه آگاهانه، مشابه مبارزاتی که در هفت تپه و فولاد اهواز مشاهده کردیم. بنابراین در شرایط کنونی مهم ترین وظیفه و رسالت احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست و نهادها و کمیته ها و فعالین کارگری درداخل و خارج کشور،کمک به ایجاد این صف متحد و سراسری طبقه کارگرایران است. بدون شک تعداد بازداشت شده گان زیاد است. من حضور ذهن ندارم این موارد که خدمتون عرض کردم دهها برابر این موارد حالا زندانی سیاسی، زندانی کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برند. ایجاد کمیته های دفاع از این زندانیان، منظورم نه تنها یک کمیته بلکه کمیته های متعدد و کثیر دفاع مثلا از اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد خنیفر، زانیار دباغیان، علی نجاتی، گردانندگان نشریه گام و بسیاری دیگر از فعالینی که اکنون در زندان های رژیم به سر میبرند، البته با حضور جدی خانواده هایشان، می تواند گام بزرگی باشد در متحد کردن، در آشنایی بیشتر در مبارزات مشترک بیشتر طبقه کارگر و خانواده های بازداشت شدگان و اقشار دیگر اجتماعی با هم دیگر یکی دیگر از موارد اساسی و کلیدی می باشد.

حضور جدی تر و همه روزه مدافعین طبقه کارگر در کنار خانواده های زندانیان کارگری و سیاسی و حضور آنها در مقابل مراکز قضایی رژیم، مقابل مجلس و نهادهای سرکوبگر رژیم و شرکت شان در اعتراضات علنی و متحدانه. اعتراضات سراسری بدون شک می تواند کمک شایانی کند به اینکه رژیم را وادار به عقب نشینی کند در داخل کشور و بویژه  با توجه به اینکه واقعا سقفی از اعمال شکنجه، سرکوبگری و بی حقوقی که رژیم بر کل مردم ایران تحمیل کرده همراه با خودش و همزمان فضای مبارزات را بازتر کرده، فضا را بیشتر آماده کرده برای مبارزات جمعی تر و سراسری تر و متحدانه تر طبقه کارگر. لذا این فاکتور مهمی در تغییر توازن قوای طبقاتی به سود طبقه کارگر درشرایط سیاسی کنونی جامعه ایران است. علی رغم اینکه رژیم میخواهد وانمود کند که قدرت سرکوبش کماکان سرجای خودشه، میتواند سرکوب کند و داره سرکوب میکند  و احکام سنگین صادر میکنه، ولی این یک طرف قضیه است، طرف دیگر قضیه مقاومت پرشور و جسورانه ای است که از ناحیه مقابل داره انجام میگیرد. شما دقت کنید زندانیانی که این احکام سنگین بر علیه شان صادر شده در زندانها چه مقاومت پرشوری از خودشان دارند نشان میدهند. به محض دریافت احکامشان با روحیه ستودنی و قابل ستایش با این مسئله برخورد میکنند و این نشان دهنده اینست که به هیچ عنوان نسبت به سرکوبگری رژیم تمکین نکرده اند.

همزمان با صدور این احکام سنگین بر علیه فعالین کارگری ما شاهد هستیم که در آذر آب اراک، در هپکوی اراک، در تجمعات پرشور در همبستگی با همدیگر، در حمایت از همدیگر به خیابان ها میایند و خیابان ها را تسخیر می کنند و این نمایانگر این است که طبقه کارگر ایران مرعوب سرکوبگری ها، فشارها، مستندها و شکنجه گری ها و احکام ظالمانه سیستم سرمایه داری نشده است. لذا واقعا این مقاومت ها، این حضور پرشور و همبسته مبارزات روزمره جاری قابل اتکا است. در اینجا یک نکته حائز اهمیت دیگر برقراری پیوند مبارزاتی کارخانجات و رشته های گوناگون تولیدی و خدماتی در سراسر کشوراست. متاسفانه حالا میشه جای خالی مبارزات متحدانه و سراسری رشته های مختلف تولیدی را احساس کرد. مثلا روزانه کارگران هپکو جداگانه، کارگران هفت تپه جداگانه یا خودروسازی ها وصنایع و رشته های دیگر جداگانه اقدام به تجمعات اعتراضی، اعتصاب و اعتراض می کنند؛ واقعا در صورتی که این اعتراضات و مبارزات و این تحصن ها و اعتصابات به هم متصل شده  و سراسری شوند بدون شک تاثیرات شگرف و به مراتب بیشتری را بر خود رژیم و عقب نشینی اش در این عرصه وارد خواهد کرد.

بخش دیگر قضیه به خارج کشور مربوط است که خوشبختانه بر علیه احکامی که دستگاه قضایی رژیم نسبت به فعالین کارگری صادر کرده وحدت نظر وحدت عمل و در واقع حساسیت بیشتر از سوی نهادهای دفاع از طبقه کارگر در خارج کشور، احزاب و سازمان های چپ و کمونیست و فعالین منفرد و به طور کلی سازمان های دفاع از حقوق کارگری دیده میشود و این به نظر من قابلیت گسترش بیشتری هم دارد. حضور جدیتر، چشمگیرتر، توده ای تر و بیشتر افراد، احزاب و جریانات و سازمان ها مقابل لانه های جاسوسی رژیم در خارج کشور، مقابل نهادهای بین المللی و به طور کلی نهادهایی که ظرفیت دفاع ازحقوق کارگری را دارندکه بتوانند در این عرصه به کمک طبقه کارگر بیایند، اینها میتواند تا حدود زیادی تاثیر گذار باشند و به نوعی توان مبارزات داخل و خارج کشور طبقه کارگر ایران را افزایش داده و وزن و سنگینی بیشتری به این مبارزات بدهد.

پزسش:خیلی ممنون سوالات من تموم شده اگه میدونید موردی مونده که بهش اشاره نکرده باشید میتونید بیان کنید؟

پاسخ: واقعیت امر این است انتظارات جمهوری اسلامی از این سرکوب های که تا کنون داشته انتظارات عبث و بیهوده ای بوده است. رژیم فکر میکند با ایجاد فضای رعب و وحشت، با دستگیری فعالین و رهبران جنبش های اجتماعی، با محروم کردن طبقه کارگر از فعالین جسورش میتواند که مبارزات طبقه کارگر را به سکون واداشته و به طور کلی طبقه کارگر را وادار به قبول وضعیت اسفناک کنونی کند، ولی این حقیقت ندارد. یعنی علی رغم اینکه مردم به لحاظ اقتصادی به لحاظ مالی در وضعیت بسیار فلاکتباری دارند بسر می برند؛ منتها همزمان این سقف از فشاری که سیستم سرمایه داری ایران به مردم ایران و به طبقه کارگر وارد کرده دیگه راهی برای آنها باقی نگذاشته به غیر از دفاع متحدانه و مبارزات شکوهمند؛ به نظر من دلیل اصلی این همه ترس و وحشت رژیم و اینکه این احکام سنگین را علیه فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبش های اجتماعی؛ جنبش زنان؛ دانشجویان؛ معلمان و رانندگان کامیون و دیگر اقشار جامعه صادر میکند بخشا هراس و وحشتی است که از تکرار طوفانی حوادث و اعتراضات دی ماه 96دارد. بغض متراکم طبقه کارگر و مردم ستمکش برعلیه مناسبات مالکانه و استثمارگرانه طبقه حاکم و سرمایه داری ایران و این همه انرژی و پتانسیلی که بر اثر سرکوب سالهای متمادی از ناحیه رژیم در بین مردم ذخیره و انباشته شده؛ بدون شک دی ماه های بسیار وسیعتر؛ ویران کننده تر و تاثیرگذارتری به دنبال خواهد داشت. یعنی قوه سرکوب وماشین سرکوب رژیم علی رغم اینکه داره عمل میکنه؛ ولی خوشبتختانه به دلایلی از جمله ارتقا دانش سیاسی وطبقاتی طبقه کارگرایران، حضور جدیتر طبقه کارگر در عرصه مبارزات ،رشد اطلاع رسانی سریع؛ رشد دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی وعوامل موثردیگری ، این امکان را فراهم کرده برای طبقه کارگرو مبارزان سیاسی وافکارعمومی پیشرو ورادیکال و به طور کلی لایه های اجتماعی که دیگر رژیم نتواند مثل سابق ودهه خونین60 در بی خبری جهانی ناراضیان به وضع موجود را قتل عام و سرکوب کند و فضای سکوت را برجامعه تحمیل کند. در نتیجه به نظر میرسه که تلاش های رژیم در این زمینه با شکست مواجه خواهد شد و به بن بست خواهد رسیدو نتیجه ای عایدش نخواهد شدو به نظر من مبارزاتی که اکنون در جامعه ایران در جریان است ومخالفتهایی که بااحکام صادره علیه کارگران وفعالین کارگری انجام گرفته و پاسخ یکپارچه و متحدانه ای که از کانون نویسندگان گرفته تا تشکل های کارگری تا خود سندیکای نیشکر هفت تپه وسازمان های فعال در امور کارگری در داخل ایران تا خود زندانیان سیاسی ،تمامی اینها نشان دهنده این است که حربه سرکوب رژیم کارایی سابق خودش را از دست داده و بدون شک رژیم وبه طور کلی سرمایه داری ایران بایددریافته باشد با توجه به نالایقی و ناتوانیش با توجه به بی ظرفیتیش در پاسخگوی به خواست ها و مطالبات طبقه کارگروهمچنین انباشته شدن حجم وسیعی ازنیازمندیهای اولیه واساسی ومطالبات طبقه کارگرومردم ایران، بدون شک برآمدهای بسیار پرشکوه تر و گسترده تر اجتماعی در راه خواهد بود و بساط سیستم استثمارگر را درهم خواهد پیچید.