کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

نقش خیابان در بسیج توده تهیدستان و به چالش کشیدن موجودیت نظام، بررسی مختصر جنبش آبانماه 98

فرهاد شعبانی

اعتراضات سراسری آبانماه یکی از بیسابقه ترین و تاثیر گذارترین جنبش های خیابانی طی 40 سال گذشته است که در جای خود نیاز به بررسی دقیق و جامعه شناسانه دارد. در این بررسی مختصر به نکاتی مرتبط با این جنبش با هدف بدست آوردن شناخت از نیروهای بالقوه آن، به منظور آموختن از دستاوردها و کمبودهایش در تداوم اعتراضات پیشارو خواهم پرداخت.

مقدمتا” باید اشاره کنم که، این جنبش توسط کسانی که فاقد هرگونه رهبری و تشکلی که امر سازماندهی و هدایت اعتراضات آنها را بعهده بگیرد، برپا شد. جنبش و اعتراضات خودجوشی  که در رابطه ائی طبیعی مابین صدها هزار نفر از تهیدستان حاضر در خیابان و محلات حاشیه نشین شهرها برپا شد اما تداوم آن نیازمند شکل دادن به یک رهبری و ایجاد سازمان و هدایت گام به گام آن است.

جایگاه طبقاتی جنبش آبانماه 98

شرایط اقتصادی حاکم بر کشور که ریشه در بحران سیاسی هیات حاکمه و بحران اقتصادی سرمایه داری ایران در  40 سال گذشته و حتی پیش از آن دارد، میلیونها نفر دیگر از شهروندان کشور را به صف تهیدستان شهری سوق داده است. تهیدستانی که امنیت شغلی و معیشت آنها ناپایدارتر و دشوارتر از  کارگران شاغل است و عبارتند از : کارگران اخراجی و بیکار شده فاقد هرگونه تامین اجتماعی که هرگز شانس بازگشت به کار را پیدا نکرده و نخواهند کرد. جوانان خانواده های کارگری که در سنین نوجوانانی برای کمک به تامین هزینه های زندگی خانواده ها راهی بازار کار می شوند و جوانان تحصیل کرده ائی که تحصیلاتشان را به پایان رسانده اما، کاری پیدا نمی کنند و در خیابانها و میادین شهری به شغل دستفروشی و سایر مشاغل کاذب  روی می آورند.کودکان و نوجوانان کار و خیابان، زنان سرپرست خانواده که فاقد درآمد و محتاج کمکهای بهزیستی هستند. روستائیان مهاجر فقیر ساکن در حاشیه شهرها و جوانان آسیب دیده اجتماعی که تنها بخشی از این تهیدستان شهری را در برمی گیرند و خیابان فضای فیزیکی مشترک آنها برای تامین هزینه ها و معیشت زندگی است و اگر سرپناهی داشته باشند، محلات حاشیه شهرها محل سکونت آنهاست. این قشر بزرگ اجتماعی از لحاظ موقعیت اقتصادی فرودست تر از طبقه کارگر است. نه امنیت پایدار شغلی دارند، نه امنیت اقتصادی، نه امنیت اجتماعی و نه امنیت مسکن و سرپناه اما در عین حال در صورتیکه بحرکت درآیند، بخش جدائی ناپذیری از جنبش طبقه کارگر ایران خواهند بود. مضافا” اینکه، بیشترین فشارهای اقتصادی و تاثیرات بحرانها و محاصره اقتصادی چهار دهه اخیر در ایران بر دوش این قشر عظیم بوده است. فشارهای معیشتی که سوای طبقه کارگر کمر اکثریت قابل توجهی از این تهیدستان جامعه ایران را خم کرده و بیش از هر زمان دیگری به قعر فقر اقتصادی و محرومیت اجتماعی سقوط کرده اند.

این قشر عظیم تهیدستان که در دو دهه گذشته  دائما بر شمار آنها افزوده شده، دارای هویت، منافع و دشمن مشترک هستند. آنها  بر مبنای این هویت و منافع مشترک روزانه با نمادها و حافظین منافع سرمایه داری و دشمنان مشترک درگیر هستند و  بدون اینکه همدیگر را بشناسند و توسط کسی و یا نهادی سازماندهی بشوند با هر جرقه ائی علیه دشمن مشترک ( کلیت نظام )  اتوماتیک سازمان می یابند و وارد عمل می شوند.

همانطوریکه در خیزش آبانماه دیدیم کانون اعتراضات خیابان و شهرکهای حاشیه نشین شهرهای بزرگ بود و زمانیکه سنگر مقاومت از خیابان و مراکز شهرها به مکان دوم منتقل شد، محلات فقیر نشین حاشیه شهرها به سنگر مقاومت و تداوم اعتراض تبدیل شدند. بنابراین در کشوری که کارگران تشکل ندارند، بیکاران تشکل ندارند، دستفروشان و سایر تهیدستان تشکل و ظرف اعتراض ندارند، خیابان به ظرف اعتراض تبدیل می شود و اعتراض بوسیله یک شبکه کاملا” طبیعی مابین انسانها بر پایه خواسته ها و منافع مشترک شکل می گیرد. منافع مشترک این میلیونها انسان خیابانی تامین و داشتن یک زندگی شایسته انسانی است که می توان آن را در کار، نان و آزادی خلاصه کرد. دشمن مشترک این میلیونها انسان نظام حاکم است که تهیدستان نمادها و مدافعان آن را در وجود پلیس و نیروی انتظامی، دستگاههای اطلاعاتی، ماموران شهرداری، بانکها و موسسات مالی قارچ گونه که در تداوم رنج و آزارهای روزمره آنها نقش بازی می کنند، می بینند و آنرا لمس می کنند. دستفروشانی که ماموران شهرداری با توسل به خشونت بساطشان را برهم می ریزند. کودکان و نوجوانان کار و خیابان که نه تنها توسط پیمانکاران و شهرداریها و سرمایه داران به شدیدترین شیوه استثمار می شوند بلکه توسط نیروی انتظامی و دستگاههای اطلاعاتی مورد اذیت وآزار قرار می گیرند. بانکهائی که مجلل ترین ساختمانهای شهرها را در تصرف دارند و خون مردم را با سودها و اختلاسهای کلان در شیشه کرده اند و این در حالی است که جوانان محروم داغ داشتن یک زندگی شایسته بر دلشان مانده است و هر شب دستان خالی و با عبور از مقابل این مراکز اختلاس و فساد به کلبه های معقرشان در محلات حاشیه شهرها بر می گردند. و بالاخره مافیای سپاه پاسداران که نه تنها میلیونها جوان را دچار مصائب اجتماعی کرده است بلکه، هر بار این جلوه ها و نماد ها وضابطین حاکمیت سرمایه مورد تعرض توده های مردم تهیدست قرار می گیرند این مافیای مسلح برای تامین بقای ننگین خود سینه جوانان حق طلب را مستقیم هدف می قرار می دهند و دست آخر دستگاه قضائی در انتهای این زنجیر سرکوب قرار دارد که با پرونده سازی سپاه و دستگاههای اطلاعاتی این جوانان را راهی سیاه چالها می کند.

بنابراین، این قشر بسیار وسیع اجتماعی، دولت و سپاه، بانکها و موسسات مالی، شهرداریها و فرمانداریها، استانداریها و دستگاه قضائی و سایر نهادهای بنام فرهنگی رژیم را از آن خود نمی داند و برعکس آنها را دشمن تلقی می کنند، با هر جرقه ائی علیه این سیستم وارد میدان می شوند و دست به اعتراض خواهند زد. لذا با گران شدن قیمت بنزین که بلاوسطه بر زندگی آنها تاثیرات منفی مستقیمی برجای می گذاشت، برپائی چنین حرکت عظیمی قابل پیش بینی بود و تداوم آن از احتمالات نیست بلکه قطعی است. چرا که، کارگران و جوانان ناامید از آینده و زنان ستمکش و مردم کردستان و ساکنین مناطق محروم و حاشیه نشین در ایران هیچ راهی جزء دست بردن به قیام خیابانی و شهری برایشان باقی نمانده است.

نوع واکنش جمهوری اسلامی با همه دسته و جناحهایش بیشتر از هر زمان دیگری به صف آرائی طبقاتی کارگران و تهیدستان جامعه در مقابله با نظام منجر شد. جمهوری اسلامی حرف اول و آخرش با مردم تهیدست را همانند همیشه یکجا زد. اعتراضاتی را که مسالمت آمیز آغاز شد به خون کشید تا بقول سران نیروهای مسلح  بویژه سپاه در نطفه خفه شود. اما این سطحی نگری زود گذر است و در حالیکه ما شاهد پایان هرگونه همزیستی مسالمت آمیز مابین رژیم و مردم هستیم تداوم این جنبش بویژه در خیابان روندی قطعی به نظر می رسد.

یک درس اولیه  در زمینه سازماندهی با تکیه بر تجربه خیزش آبان

سازماندهی تهیدستان را میتوان از محلات حاشیه نشین یا به عبارتی دیگر از محل سکونت آنها آغاز کرد. این سازماندهی می تواند به دو شکل زیر متکی باشد:

اول، تشکیل شوراهای محلات : جهت پیگیری خواسته ها و مطالبات محله اعم از مدرسه، درمانگا، برق، آب لوله کشی، فاضلاب سرپوشیده، جاده آسفالت، سرویس رفت و آمد و ایاب و ذهاب کارگران به محل کار و مراکز شهرها، فضای سبز و کتابخانه و الی آخر. این شوراها مستقیما با فرمانداریها و استانداریها و شهرداریها و شوراهای اسلامی شهر طرف خواهند بود و مطابق تصمیمات ساکنین محله خواسته های آنان را از این نهادها مطالبه می کنند و بدین ترتیب جای ارگانهایی که سپاه پاسداران جهت کنترل اهالی محله و جوانان تحت عناوین مختلف از جمله، دفاتر تسهیل گری و امثالهم در محله مستقر کرده است را خواهند گرفت.

دوم، ایجاد کمیته مبارزاتی محله : این کمیته ها باید تابعی از توازن قوای مابین دولت و توده های مردم تهیدست در کل ایران باشند. به عبارتی دیگر در شرایط کنونی اگر مخفی شکل بگیرند بهتر است و با هر درجه از تغییر توازن قوا می توانند و با تشخیص شرایط بسمت علنی شدن بروند.

وظیفه این کمیته ها اساسا” سازماندهی اعتراضات جوانان محلات در راستای تقویت مبارزات و اعتراضات شوراهای محلات و نه تنها این بلکه، سازماندهی جوانان برای شرکت در اعتراضات شهری، خیابانی و محلات خواهد بود. برای مثال در شرایطی که اعتراضات شهری و خیابانی به علت سرکوب شدید اندکی فروکش کرده است، کمیته های محلات می توانند اعتراضات شبانه را در سطح محله سازماندهی و به جریان بیاندازند. هماهنگی کمیته های محلات با همدیگر و همچنین با اعتراضات کارگران در محیط کار، با مبارزات کارگران و جوانان بیکار و دستفروشان و سایر تهیدستان شهری از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است. آنچه که در این دوره مهم است اولا” ایجاد سازمان و تشکل برای تداوم مبارزات و دوما” تضمین ادامه اعتراضات بشکلی که رژیم و نیروهای رژیم را که علیرغم جاروجنجالهایشان در موقعیت تدافعی قرار گرفته اند، خسته و فرسوده کند و ضربه نهائی را وارد آورد. فراموش نکنیم که مبارزات خیابانی و جنبش حاشیه نشینان به موازات مبارزات و اعتراضات و اعتصاب کارگری در این دوره از اهمیت بسیار ویژه ائی برخوردار است.