کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

نهادینه کردن خشونت در جامعه

در اصفهان یک عده دختر جوان با برنامه قبلی با قمه و مشت و لگد  و در روز روشن و در ملا عام و در مقابل چشمان مردم بجان هم می افتند.بخشی از جوانان و مردان نه تنها مانع این درگیری نمی شوند، بلکه با زدن صوت و اِبراز شادی، مشوق خشونت بیشتر می شوند.

در جریان باخت تیم انگلیس بدلیل عدم موفقیت یک بازیکن سیاه پوست در زدن  گل پنالتی در لحظات آخر بازی، ناسیونالیستهای افراطی، هولگن و لمپن های هوادار تیم انگلیس بجان ایتالیایی ها و سیاهان می افتند و از هیچ خشونت ممکن علیه آنها دریغ نمی کنند.

خشونت امری فرا کشوری و فرا انسانی است که شامل قلمرو حیوانات هم می شود. خشونت در تاریخ جوامع انسانی وجود داشته و آنچه امروز خشونت را متمایز می‌کند گستردگی، پیچیدگی و بیرون آمدن انحصار خشونت از طبقات حاکم و کشانده شدن آن به گروه‌های مافیایی و تبهکار، باندسیاهی و شکل گیری و رونق «صنعت » خشونت است.

صنعت فیلم های تجاری ، کارتون های کودکان  که مروج خشونت هستند، آموزش نهادها و سازمانهای ملی گرای افراطی، افکار و سیاستهای راسیستی و نژاد پرستانه، فرقه ها و گروه‌های افراطی مذهبی از قبیل داعش سنی و شیعه، تنها چند نمونه زنده دستگاه تولید و تقدیس خشونت سازمان یافته است.

با پیچیده شدن خشونت،تکنولوژی خشونت، تکنولوژی ایجاد رعب و شکنجه، به میدان آمدن هر روزه پیچیده ترین ابزار کشتار جمعی توسط انسان ‌و حتی  بکارگیری هوش مصنوعی و بویژه تکمیل رباط‌هایی که می توانند دقیق تر و بیشتر از انسان به اِعمال خشونت بپردازند ابعاد و سودآوری نجومی دارد. عملا خشونت صنعتی بسیار بزرگ‌تر از دستگاهای سرکوب دولتی است.

نظام سرمایه داری و حکومت‌های مستبد و مرتجعی از قماش جمهوری اسلامی ایران برای ماندن در قدرت و  ادامه سلطه خود بر مردم، خشونت را در جامعه نهادینه کرده و آگاهانه در میان مردم و جامعه خشونت را بال و پر می‌دهند.

اعدام به طور کلی، اعدام در ملاء عام که در رژیم جمهوری اسلامی وسیعاً اعمال می شود، نمونه ای از ترویج خشونت آگاهانه در جامعه است. نفس اعدام انتقامجویی و روانشناسی خشونت را تقویت می کند. وقتی کشتن در برابر کشتن به وسیله دولت مجاز باشد، چرا کسان دیگری ترغیب نشوند که به دست خود این به اصطلاح عدالت را اجرا کنند؟ در حالی که اجرای این مجازات نه تنها نقشی در کاستن از میزان جنایت ندارد بلکه وقتی دولت ها قانوناً دست به کشتن انسان ها تحت عنوان مجازات اعدام می زنند در واقع با کاستن از ارزش حفظ جان آدمی راه را برای تکرار آن در جامعه هموار می سازند. توجیهاتی که در این زمینه برای مجازات اعدام وجود دارد دروغ آشکاری بیش نیستند، زیرا اولا انسان ها ذاتا بزهکار، قاتل، قاچاقچی و جنایتکار و خشونت طلب به دنیا نمی آیند بلکه در تحلیل نهایی این شرایط مادی زندگی اجتماعی است که آنان را به سوی بزهکاری و تبهکاری سوق می دهد و دولت ها و طبقات حاکم، مسئولین مستقیم تحمیل این شرایط مادی بر زندگی اکثریت مردم هستند. کسانی مستوجب مجازات هستند که زمینه های اجتماعی که منجر به اعمال جرم می شود را به وجود آورده اند.

دو نمونه خشونت عریان  در هفته گذشته ، خشونت دختران جوان در اصفهان علیه یکدیگر و خشونت هولگن ها و راست افراطی انگلیس علیه سیاهان و حتی علیه سفید پوستان ایتالیایی در جریان مسابقه فوتبال جام اروپا می تواند روشنگر پدیده شوم و ضد انسانی خشونت به ظاهر غیر حکومتی باشد.

این خشونت‌ها از آسمان نازل نشده اند، جزو سرشت انسان نیستند، بلکه  با نقشه و هدفمند، به بهانه خارجی ستیزی، زن ستیزی، نژاد پرستی، تقدیس خشونت توسط سیاستمداران، حاکمان ‌و سیستم سیاسیی  شکل می‌گیرد و تقویت می شود که نهادینه شدن خشونت در جهت اهداف سیاسی و فاکتور اصلی در قدرت ماندن آنهاست .

مدافعین و توجیه کنندگان خشونت مدام می گویند خشونت جزو جوهر و سرشت بشر است. خشونت را نمی توان از بین برد و حداکثر کاری که می توانیم بکنیم باید خشونت را محدود و قانونی کرد. آنها می گویند انحصار خشونت باید در دست دولت بماند و جلو هرج و مرج را گرفت.

خشونت اهداف و کارکرد معینی در جامعه دارد. خشونت در خدمت نظام موجود طبقاتی، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، تحمیل و تثبیت بی حقوقی به توده هر چه وسیعتری از جامعه است .

داشتن جامعه‌ای بدون خشونت و زندگی  در فضایی بدون ترس و رعب، بدون نگرانی از دستگیری و شکنجه، بدون هراس از شلیک و کشته شدن توسط حکومت و باندهای مافیایی ، حق طبیعی و ابتدایی هر انسانی در جامعه است.