کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

“پروژه جمهوری اسلامی”، به شکست نهائی خود نزدیک شده است

روز شنبه 8 دیماه شبکه های اجتماعی به نقل از سایت سحام نیوز، از سایتهای نزدیک به اصلاح طلبان حکومتی، گزارشی از برگزاری یک جلسه در وزارت خارجه جمهوری اسلامی را منتشر کردند. این گزارش حاوی نکاتی در مورد شکست سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی است، که به نوبه خود حائز اهمیت است. اهمیت این نکات البته در این نیست که گویا ارزیابی های جدید نشنیده و ندیده ای را بیان می کنند، بلکه اهمیت آن در اذعان مقامات و کارشناسان دستگاهی، به شکست سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی و انتشار آن است.

جلسه مورد بحث به دعوت محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و از قرار معلوم قبل از رویداهای 5 دیماه برگزار شده است. در این جلسه شصت نفر از وزرا و معاونین سابق وزارت خارجه در چهل سال گذشته شرکت داشته اند. بررسی وضعیت متزلزل جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه از جمله عراق، یمن، افغانستان و لبنان موضوع اصلی این نشست بوده است. در این جلسه محمد جواد ظریف با اشاره به اینکه روند تحولات منطقه به گونه ای پیش می رود که به ضرر ایران است، گفته است: “متاسفانه وضعیت ایران در عراق بدلیل تبلیغات و رفتارهای غلطی که از طرف ایران در آنجا صورت گرفته، ضد ایرانی است و موقعیت ایران نزد مردم عراق بشدت رو به افول است. صادرات کنونی ایران به عراق نسبت به سال گذشته به دلیل اعتراضات در آن کشور و جو ضد ایرانی، به شدت کاهش یافته است، بطوری که حتی دیگر لبنیات ایران را نمی خرند، در حالی که در سال های گذشته یکی از کارخانجات لبنیات ایرانی واحدی در آن کشور راه اندازی کرده است. وزیر خارجه ایران در ادامه می گوید که عراق حتی بخشی از اقلام وارداتی از ایران را ممنوع اعلام کرده است.”

وی هم چنین به موضوع ارتباط جمهوری اسلامی با یمن نیز اشاره می کند و می گوید: “در یمن هم حوثی ها مرتب مذاکراتی با حکومت عربستان دارند. فعلا محتوای مذاکرات را به اطلاع ما می رسانند، ولی مشورتی از ما نمی خواهند.” وزیر خارجه ایران گفته که: “یمنی ها صریحا به ما گفته اند که آنان را وجه المصالحه خود با عربستان قرار ندهیم.”  محمد جواد ظریف در مورد افغانستان گفته است، که در مذاکره آمریکا با طالبان، آشکارا جمهوری اسلامی و منافعش در این کشور نادیده گرفته شده اند. در بخشهای علنی شده گزارش این جلسه به مورد سوریه اشاره نشده است . قبلا خامنه ای ادعا کرده بود که: ،” شکست‌های راهبردی آمریکا در منطقه از جمله ناکامی در سوریه نتیجه‌ی سیاست‌های ترکیه یا روسیه نبوده است، بلکه این جمهوری اسلامی  ایران ست که آن را به شکست کشانده است، بدون اینکه آسیبی متوجه ایران شود.”

در اینکه جمهوری اسلامی هزینه های کلانی صرف حضور خود در سوریه کرده است و تلفات انسانی سنگینی نیز متحمل شده است، شکی نیست، اما نهایتا تحت فشارهای چند جانبه و بویژه حملات مداوم اسرائیل بر مکانهای استقرار پاسداران در سوریه، امروز جمهوری اسلامی به ناچار در آستانه خروج کامل از سوریه قرار دارد. روسیه در واقع از دو سال پیش بر سر عقب راندن نیروهای جمهوری اسلامی از خاک سوریه با آمریکا و اسرائیل به توافق رسیده است. یک نماینده مجلس ایران پس از بازگشت از سفر سوریه  طی سخنانی در مجلس گفته بود: “دور نیست که اسد و پوتین، ما را در راه منافع خود و نتانیاهو و دونالد ترامپ قربانی کنند”. روسیه مایل نیست منافعی را که با پشتیبانی پرهزینه از حکومت بشار اسد در فردای استقرار صلح در سوریه خواهد داشت، با رژیمی تقسیم کند که موجودیت خودش به خطر افتاده و روی فردای آن نمی توان حساب کرد.

اما شکست و  ناکامی سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی تنها حلقه ای از زنجیر شکست و ناکامیهای این رژیم است. در واقع  این کل “پروژه جمهوری اسلامی” است که شکست خورده است. رژیمی که می خواست قبله گاه مسلمانان جهان باشد، قبل از هر جای دیگر در کشورهای مسلمان نشین به عنوان یک الگوی شکست خرده سیاسی، اقتصادی ،اخلاقی، ایدئولوژیک، مورد نفرت قرار گفته است. کارگزاران این رژیم که ادعا می کردند سرمشق پاکی اخلاقی هستند، رکورد دار دزد ترین و فاسدترین های از نوع خود در جهان شدند. اقتصادشان علیرغم راهنمائی های بانک جهانی، هرگز نتوانست از بحران رها شود و امروز از همیشه ورشکسته تر است. ورشکستگی نه به دلیل تحریم های اقتصادی، بلکه به دلیل ناکارآمدی ذاتی و فساد درونی آن بود. در دوره 8 ساله دولت احمدی نژاد 500 میلیارد دلار از فروش نفت درآمد داشتند، اما علیرغم چنین درآمد کلانی، نه فرصت های شغلی بوجود آوردند، نه تورم را مهار کردند، نه خدمات عمومی را توسعه دادند و چیزی جز فقر و بیکاری و دستمزدهای پرداخت نشده کارگران و تورم و گرانی و آسیبهای اجتماعی ناشی از فلاکت اقتصادی را برجای نگذاشتند. صندوقهای “قرض الحسنه”، که سود بانکی را مغایر با تعالیم دینی می دیدند، به صورت بنگاههای دزدی حرفه ای درآمدند و مختصر ذخیره اقشار متوسط جامعه را هم به تاراج بردند و واژه “مالباختگان” را وارد فرهنگ لغات این جامعه کردند.  ارزشهای مذهی خود را نتوانستند به عنوان الگوی اخلاقی و روش زندگی بر اکثریت این جامعه تحمیل کنند. تمام پروژه های پر هزینه ترویج خرافات، تنها به صورت ناندانی برای جمعی از آخوندنهای مرتجع درآمد. کودکانی که با “مسابقه قران و چهل حدیث” بار آمده بودند، در نوجوانی و جوانی با چشم عقل  از مذهب رویگردان شدند. خامنه ای حتی در تعریف  فریبکارانه ای که خمینی از  واژه “مستضعفان” داشت تجدید نظر نمود و بدون هیچ ابهامی نفرت خود را از اقشار محروم جامعه در تعریف جدیدش نشان داد. از حرام کردن موسیقی و ورزش و شطرنج شروع کردند، قدم به قدم مقاومتشان درهم شکست و عقب نشینی کردند. حجاب که در رژیم اسلامی نشان اسارت و تحقیر انسان زن بود، به عنوان نماد و پرچم آزادی زن از سر برگرفته در خیابانها برافراشته شد. اکنون از “پروژه جمهوری اسلامی”، تنها چیزی که باقی مانده است، سنگر سرکوب مستقیم است. اما این نیرو هم در مسیر زوال قرار گرفته است. در آبانماه امسال در فاصله دو روز  1500نفر را کشتند، هزاران نفر را زخمی کردند، نزدیک به ده هزار نفر را دستگیر کردند، اما با همه اینها  نتوانسته اند جامعه را مرعوب کنند و به سکوت وادارند. دیدیم که از همان فردای خیزش آبانماه  مقاومت از دهها روزن دیگر سر برآورد. “پروژه جمهوری اسلامی” به روز سرنوشت محتوم نهائی خود نزدیک شده و در این آخرین سنگر نیز شکست خواهد خورد.