کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

پشتیبانی از مقاومت روژآوا و دستاوردهایش، وظیفه ماست! 

عباس منصوران

همانگونه که در نوشتاری اشاره رفت، در اینجا، در روژآوا جنگ نیست، جنگ دو نیرو برای سلطه و چیرگی برای فرمانروایی و توسعه طلبی دو نیروی رقیب نیست، چیزی مانند جنگ 8 ساله حکومت های ایران و عراق در دهه 60 خورشیدی، در اینجا هجومی است برای نابودی آرزوهای جوانه زده ی گذشته هزاران ساله، هجومی که چنگیز مغول و تیمور غازی اسلام، نمایشی ابتدایی از آن در سیاهنامه خود ثبت کردند. این هجومی است برای نسل کشی و کشتار جمعی و مستقیم یک سرزمین با بیش از سه میلیون و غیر مستقیم 30 میلیون جمعیت.

در اینسوی مورد هجوم، نزدیک به سه میلیون انسان سرکوب شده و از خاکستر خویش برخاسته برای انسان بودگی خویش ایستادگی می کنند. آرزو و رویاهاشان رهایی از ستم است و خودگردانی می خواهند و زندگی کمونال که الگویی باشد برای نوعی تجربه. این یک شکوه تاریخی و برگی از تن ناسپاری به خفت و خواری و زندگی میلیون ها انسان است که چون چشمه ی جاری کوچکی به زلال چشمه های زاگرس روان شده تا جوانه هایی را جان بخشد، اما با جهانی از هجوم به خون نشانیده می شود. گویا روزی رهبری از چین پرسیده بود: این عفرین  چند میلیون جمعیت دارد که ترکیه با این همه نیرو هنوز برآن دست نیافته! نقشه را نشانش داده بودند که شهر کوچکی است با تنها چند ده هزار جمعیت!

پیشبرد جنایت به دست پرچمداری باورمند به اسلام و امپراتوری خونبار عثمانی، از تبار داعش است و همه داعشیان را بسیج و تمام تکنولوژی سرمایه داری برای کشتار و ماندگاری را در اختیار، تا اگر شده یک رزمنده زن و مرد را، تا یک سایه جنبده را با پهباد و بمب شیمایی نقطه زن به خاکستر نشاند. جهان در اینجا کشتار فاشیستی زحمتکشان روژآوا و نیروهای مقاومت، ارتش مردمی زنان و مردان را که تا پای جان می جنگند  شاهد است. مقاومت، انگیزه انقلابی، دفاع برای ماندگاری، ایستادگی برای شکوه و معنای انسانی، برای نفی دولت و  رفع سلطه آرزو دارند. اینجا، این مردمان، شایسته ی نام جهان قهرمانی اند، نه برای مدال و سکو، بلکه برای الگووارگی نوینی در یک پارادایم تاریخی و سیاسی، برآمد یک جامعه، ناباورانه از دل سیاهی و زیر آوار سرکوب و گودال خواری تا بالاترین سکوی سرافرازی.

این ها را تروریست می نامند، که تروریسم اردوغانی و داعشی و اسدی و همپالکی هایشان را با هزینه هزاران جان عزیز بازداشته و جهان را امنیت بخشیده اند. اردوغان و حزب و دولت و حکومت اش و این فاشیست ها زمین سوخته را  برای امنیت حاکمیت و سلطه اش می خواهند در سراسر روژآوا و کردستان ها و هرجا که توان پرواز بمب افکن ها و توپ هایشان باشد.

اینجا جنگ نیست، اینجا  هجوم رذالت فاشیستی سرمایه است بر فضیلت انسانی در کمون واره ی کوچکی از زمین که آوایی و آوازه ای برآسمان زمین یافته است- روژآوا- که خورشید در برابرش فرود می آید، دشتی از امید با بذر جان می کارد و برای بودن یا نبودن حماسه به نمایش می گذارد. زنان و مردانی را دیده ام و می بینم و در جبهه ها همراهم که خود فرمانده خویشند، خود بی -دولتی خویش و خود ارتش خویش اند، نه برا ی مرز و قوم و ملیتی ویژه، آنگونه که خود می گویند و در برنامه و پلاتفرم دارند، نه آنکه مرزی بکشند و قدرتی سلطه گر برپا کنند، بلکه برای آرمانی ارزشمند و شایسته که به آن باور دارند. آرمانی که به آنان هویت آزادگی، و خودرهایی می بخشد و آن را با تجربه ای آغازین، آزمون کرده اند، به ویژه برخاستن زنان از زیر آوار ستم و خواری و بردگی تا والایی در رهبری جمعی در کانتون ها، از این سوی کانتون جزیره تا آنسوی فرات. می گویند می خواهیم در خاورمیانه و حتی اروپا الگویی باشیم. اگر این راه، راه رهایی از ستم تاریخی- طبقاتی و سرمایه داری و استثمار است و مادیت می گیرد، بگذار تجربه ای باشیم که می توان و باید  بدون عبور از مراحل، تا رهایی، فراسوی آن رفت. انقلاب کارگری می تواند  و باید که پشتوانه و ضمانت این آرمان باشد.

اجازه دهید، در اینجا که در این یورش بود و نبود، که تمامی آرمان و مادیت را زیر بمباران و  هجوم دومین ارتش ناتو می بینیم، مجالی برای نقد و تناقض های تئوریک نباشد، و به ارزیابی این شرایط بپردازیم.

مردمان جهان همه طبقات به ویژه در اروپا و خاورمیانه و آمریکا به این جنبش، به سنگینی وامدار است، وامی که با تمامی ذخایر صندوق ها و بانک های همه دولت ها قابل پرداخت نیست. بیش از ده هزار جانباخته و 50 هزار زخمی و دست و پا و چشم از دست داده و برای همیشه زمینگیر و گورستان هایی هزاران نفره در همه روژآوا، نابودی  زیرساخت ها و بمب ها و انفجارها و در محاصره همه دولت -کشورها. این دلیران آزاده، داعش را درهم شکستند تا زمین از وجود مذهب سیاسی هولناک ناب در امان باشد. اگر اینک در اروپا و غرب مردمان می توانند در خیابان ها و فروشگاه ها در امنیت باشند و سربه بالین بگذارند و همانند برده، دختران در بازار برده فروشان همانگونه که در شنگال و موصل به دست داعش و همدستان، با چند دلاری دست به دست نشوند، جهان مدیون روژآواییان است، از رزمندگان باکور این جان برکفان لشکر شکن، از انترناسیونالیست هایی که به نام انسان، جان باختند و می رزمند از سراسر اروپا، از کردستان ها و عراق و از ایران و… تا جهان در امان باشد.

حکومت ترکیه در ادلب و آنسوی دیوارهای سراسر روژآوا لشکریانی از همه ی باندهای مذهبی از داعش گرفته، تا جبهه الشام و جبهه النصر همانگونه که از نامشان پیداست، خود دربرگیرنده دهها باند مذهبی اند برای هجوم اکتبر، گله وار به سوی روژآو روانه ساخت. در تاریخ چهارم اکتبر (دوازدهم مهر) پنج روز پیش از یورش فاشیستی ارتش ترکیه به روژآوا، “ارتش ملی سوریه” با “جبهه آزادی‌بخش” در ادلب “ارتش ملی” فرمایشی را تشکیل داد. این یک تدارک برای حمله فوری بود باچراغ سبز ترامپ. ترکیه پیش از این با نیروهایی زیر نام”ارتش ملی سوریه” یعنی مزدوران بسیج شده، که در سال 2018 با اشغال عفرین  زیر نام”سپر فرات” را به پیش برده بود، برای هدف های بعدی دستکم با چهل هزار تروریست زیر فرماندهی را مسلح و مجهز کرده بود. این شمار با دیگر نیروهای  بسیج شده جهادی و اسلامی و داعشی و بعثی های پیوسته به داعش زیر نام «جبهه آزادی‌بخش ملی»، در ادلب دستکم تا هفتاد هزار نفر گزارش شده است که در برگیرنده چهل هزار نیروهای به شدت کشتارگر «ارتش ملی سوریه» و بخشی از نیروهای ضد مردمی در ادلب است.

به گزارش بی بی سی، تلویزیون دولتی ترکیه (ت آر ت) جمع این نیروها را تا شصت هزار نفر گزارش کرده است. این نیروها از سوی دولت های منطقه و تجهزات نظامی ناتو از آلمان، انگلستان؛ آلمان، فرانسه و کشورهایی مانند قطر با هزینه پردازی مالی و امکانات به ترکیه پشتیبانی می شوند. تروریست هایی مانند «جیش الاسلام» که نیرویی بسیار اسلامی و خونریز در ادلب است، بدون اینکه خود را بخشی از “ارتش ملی” بنامد از ارتش ترکیه پشتیبانی می کند و پشتیبانی می شود و علیه روژآوا اعلام آمادگی جنگ کرده است  و نیروی کشتار فرستاده است. گزارش شده است که بیش از سی گروه مسلح از جمله چهار باند بزرگِ هزاران نفره اسلامی و مزدور از نفرات ارتش جدیدند که زیر فرماندهی ترکیه قرار دارند. دو گروه از چهار نیروی اصلی و عمده دربردارنده باندی از ترکمن های سوری است که به وسیله ترکیه سازماندهی شده اند و تیپ های سلطان مراد و فیض سلطان محمد از این باند به شمار می آیند .تیپ های حمزه و منتصر بالله دو نیروی کشتارگر دیگری اند که در سال ۲۰۱۵ به دست ارتش های ترکیه و آمریکا مسلح شده و آموزش دیده اند. پیشاپیش ارتش رژیم ترکیه در یورش 9اکتبر با پشتیبانی هوایی و توپخانه  سنگین به روژآو هجوم آوردند.

نزدیک به 20 هزار نفر از این نیروها در دهم اکتبر 2019  زیر نام «ارتش ملی سوریه» با گذشتن از مرز وارد روژآوا شدند. بنا به گزارش ها، سه تیپ در مرز اشغالی و دیوار ترکیه با سوریه مستقر و دو تیپ دیگر وارد شهر مرزی تل اسپید (تل ابیض) و تیپ سوم، سره کانی «راس العین» را پس از چندین روز بمباران هوایی و زمینی، بر سر مردم، اشغال کردند. این اشغالگری بدون بمب های شیمایی [به احتمال زیاده فسفر سفید و یا بمبهای  کوبالتی– نیکل- تنگستنی (دایم)] و پهبادها و بمب افکن ها و توپ باران، توان یک گام  به این سوی مرز را نداشت. ترکیه هنگامیکه دستیابی به سره کانی و تل اسپید و روستاها را غیرممکن یافت، با بمباران شیمیایی ساکنین، خرد و بزرگ و نیز نیروهای رزمنده مقاومت را بمباران کرد و به جنایات جنگی دست زد.

نیروهای زمینی ترکیه چهارشنبه شب، نهم اکتبر با راهنمایی فرماندهان “ارتش ملی» بسیج شده به اشغال و غارت و جنایت روی آوردند. البته دولت ترامپ با اعلام خروج آمریکا برای اطمینان ارتش ترکیه و داعشیان  زیر فرمان را روادید  حمله داده بود. ترکیه به ده کلیومتر «منطق امن» پیشین که خشنود شده بود، با این روادید رهبری آمریکا، ادعای 32 کیلومتر عمق و 150 کیلومتر درازا را کرد. با اشغال تل اسپید و سره کانی، راه کانتون جزیره یعنی از قامشلو به کوبانی که نزدیک به سه ساعت با خودرو بود، اینک ناامن، کمین گذاری و مین گزاری برای رفتن به 10 ساعت  کشانیده شده است. داعشیان ترکیه؛ برای اشغال شهرک زرگانی که در بیست کیلومتری سره کانی است. تلاش زیادی می کنند، در این جبهه، مقاومت باشکوه و خونباری در جریان است. این روستای بزرگ  تا تل تمر کمتر از بیست کیلومتر فاصله دارد. ارتش ترکیه و داعشیان زیر فرماندهی حکومت ترکیه، قصد اشغال راه بین قامشلو – حسکه و تل تمر را دارند. با اشغال بخش هایی از تل تمر،  کانتون جزیره نیز دوپاره می شود. روز یکشنبه 3 نوامبر، حمله هوایی به روستاها و نزدیک زرگانی و هجوم و تلاشی بیهوده برای پیشروی آنجام شد. بمب افکن های ترکیه با ارتفاعی کم در تل تمر هراس افکن شد. روز بعد 4 نوامبر که به تل تمر رفتم بیشتر فروشگاه ها بسته بود و ساکنین در مکان هایی دور تر پناه گرفته بودند. در فاصه کمتر از 5 کیلومتری درگیری گذشتیم و برای کمک به آوارگان جنگ (پناه بران) راهی شدیم. این ارتش مزدور و ارتشیان ترکیه هرچند به گره اسپید حمله بردند و تا نزدیک کوبانی حمله بردند، اما واپس زده شدند.  پهبادها برای کشف و بمب افکنی بر فرا زتل تمر آمدند. روز 5 رزمندگان مقاومت، داشتیم. داعش نیز در دیرالزور مقاومت هایی نشان می دهد، با چندین زخمی از نیروهای مقاومت دیدار داشتم. در همین روز زخمی ها و جانباختگانی عزیز داشتیم، در حال پاکسازی دشمنان بشر حان بر کف بودند. نیروهای شجاع و شکوهمند زنان مردان روژآوا  چندین روستا را پاکسازی کردند و ترکیه در تلاش برای انتقام، دوباره بمباران کرد. می توان گفت که هیچ آتش بستی در میان نیست و ارتش ترکیه و داعشیان یک لحظه از  روز 9 اکتبر تا کنون از یورش و توپ باران دست برنداشته اند. مین گذاری و کمین و حمله از سویی و در سوی دیگر داعشیان مخفی فرصت یافته و انفجارهایی نمونه آنچه در حسکه و یا رقعه با کشتن مردمان عادی به پیش می برند و جنایت می آفرینند. آمریکا خود را وظیفه مند به نگهبانی چاه های نفت در دیرالزور کرده و با شماری نیرو و تجهیزات از عراق بازگشته و در رمیلان مستقر شده و به گونه ای گیجی و سردرگمی دچار خودنمایی می کند. نیروهای سوری، از سوی  حکومت بعث و اسد، تنها یکی دو روز دور از مرز پدیدار شدند و با حمله «ارتش ملی» زیر فرمان ترکیه با چند زخمی بازگشتند و دیگر نیامدند. اما در برخی مناطق نزدیک کوبانی ومنبج در پناه نیروهای روسی دیده می شوند.

-در این هجوم جدید به چند رویداد بایستی توجه کرد: باخت آمریکا که خویش را به دروغ در افکار عمومی، دوست روژآوا می نمایاند و رسوایی حکومت آمریکا و انزجار عمومی از آن به گونه ای که در مسیر گذر از قامشلو، جهان نظاره گر نفرت مردم بود.

– اراده مندی و شجاعت و پشتوانه گرفتن از نیروی خود روژآوا که در جنگ با داعش نیز تجربه شده بود، اینک تنها و تنها با پشتوانه ی نیروی خویش، در برابر تمامی دشمنان از ناتو گرفته تا داعش و خرابکاری ها و کمبودها و نبود لژستیک لازم در برابر هجومی با تمامی نیروی هوایی و زمینی، برگ درخشانی ازم قاومت و اراده را به نمایش می گذارند. پدیداری روسیه به جای آمریکا و حضور در مناطقی که هرگز در رویا هم نمی دید پدیده این دوره از تحولات در روژآواست و حضور و خود نمایی ارتش اسد در حاشیه هایی که رانده شده بود اما با کم فروغی هرچند خوار در پی روسیه که سایه وار دیده می شود، تبلیغی است برای حاکمیت سوریه تا در این سازش سیاسی نشان دهند که بین حاکمان ترکیه و مردم روژآوا در کجا ایستاده است.

این حمله  بدون سازش و هماهنگی با روسیه، حکومت های سوریه، ایران  و ترکیه از سویی و با خبری آمریکا انجام نگرفت. این هجوم، ادامه همان «پیمان آدانا» بود در ابعادی گسترده تر. پیمان سال ۱۹۹۸ آدانا با توافق حکومت های ترکیه و سوریه به ورود ارتش ترکیه تا عمق 5 کیلومتری شمال سوریه، اخراج عبدالله اوجالان رهبر و نیروهای پ.ک.ک از سوریه و سپس ربودن عبدالله اوجالان انجامید. توافق آدانا کردستان سوریه را برای دست اندازی و حضور و سرکوبگری سوریه- ترکیه قرار می داد. این پمان دوباره مورد حمایت ایران و روسیه و سوریه قرار گرفت اما با ابعادی فاجعه بارتر. حکومت ایران در این جنگ نیابتی بهره ی چندانی نبرد و دیرالزور را که دالان ورود سلاح و کالا و سلطه بر سفره نفت و گاز غنی این منطقه پیش بینی می کرد، بهره ای نبرد و چندان به بازی گرفته نشد، اما هم پیمانی سنگینی با دولت اردوغان، در سرکوب جنبش، نقظه استراتژیک بین حکومت های منطقه و کشورهای متروپل سرمایه داری است. در این هجوم،  بیش از پیش ماهیت  دولت ها، و ناتوان سازی روژآوا و خودگردانی آشکار شد و نیز ماهیت ناسوسیالیسم و دولت های حریم کردستان به ویژه دولت حاکم در اربیل پرده برداشت، انگیزه پول و قدرت در حاکمیتی هرچند کلان قبیله ای، پذیرش نقش سروری ترکیه را نمی توانست انکار کند. باید مرزهای کردستان عراق با روژآو را به دستور و بنا به وظیفه، بر روی دارو، پزشکان و امداد رسانان و نیروهای روی آورده برای همراهی در مقاومت، بسته می شد.

جنبش مردمی در عراق و لبنان در دو سوی سوریه، سبب ساز رسوایی و رانده شدن حکومت ایران از مناطقی که در آنها فرمانروایی سیاسی و نظامی داشت با حشد الشعبی و حزب الله و دولت های دست نشانده، نیز اینک پدیده ای است که به مقاومت در روژاو نیرو و امید می خشد.

ترکیه با زدن شیپور نوعثمانیسم، و اخوان المسلمینی خود نه تنها پیروز این هجوم نشد، بلکه طناب دار بحران های اقتصادی –سیاسی برگردن حاکمیت طبقاتی خویش را مرگ آور تر کرد. حکومت ترکیه، در برابر مقاومت جانانه و اراده و شجاعت نیروهای مدافع  میلیون ها انسان زحمتکش و کارگر در روژآوا و دستاوردهای جهانی اش، تنها به کمترین بخش از اهداف ضد انسانی خویش دست یافت. در این شرایط شکننده تر از همیشه، حکومت ترکیه منفور جهانی، به همراه نیروهای بسیجی و مزدورش از آنجا که ارتجاعی و متجاوز و ضد روند تاریخ و دیالکتیک اند، سرانجامی جز فروپاشی و مرگ نخواهند داشت.

تجربه به ویژه این برهه از مقاومت و ایستادگی در تنهایی، اراده مندی آگاهمندانه را از سویی به نمایش گذاشت و در سوی دیگر شرایط و ناهمخوانی ادعاها و شاید که ناتوانی مادی نیروهایی که بیش از دیگر نیروها، از آنها چشمداشت پشتیبانی و حضور مادی و همبستگی می بود، به تلخی و اسفبار به نمایش گذاشت. از نیروهای چپ و کمونیست بیش از برگزاری آکسیون هایی که به نوبه خود اهمیت دارند، انتظار می رفت.  برای ثبت در تاریخ، باید به همدستی  ضدمردمانی همانند حزب توده و توفانی روی کاغذ اشاره کرد که همانگونه که در کنار حکومت اسلامی همراه شدند، این بار در کنار اردوغان بیانیه دادند و میلیون ها انسان روژآوا را تروریست خواندند. بودند برخی نیز که روی کاغذ با دست و دلبازی از راه دور اعلام همراهی کردند، و نیروهایی نیز اعلامیه مجازی «گسیل» کردند. و گروهی که برای آمدن شاهرودی در بیمارستانی در آلمان غوغا و آکسیون جهانی فراخواندند و برای مبلغ صدای آمریکا و آزادی یواشکی، آکسیون و غوغا برپا می کنند، تا اکنون در برابر این جنایت علیه بشریت، سکوت اختیار کرده اند. اگر گوشه ای از قبای ایران باستان یا استوانه کورش لمس می شد، آیا مجاهدین رجوی و سلطنت طلبان و طیف حاشیه جمهوری خواهان و چپ فدایی و لاییک و «شورای گذار» و «مهستان» و نیرنگستان ها  به همین گونه که اکنون، زبان در سقف کام چسسپانیده بودند!  از اینان انتظاری جز این البته که نمی رود. اما نیروهای سوسیالیست و کمونیست نمی توانند در برابر تاریخ و این جنبش که نمادی از یک تجربه و مقاومت تاریخی و جهانی است توجیه چندانی برای غفلت خویش در سازماندهی یک پشتیبانی عملی، جمعی و انقلابی بیان کنند. این مقاومت البته که با حضور جان برکف نیروهای انترناسیونالیست، به نمونه بخش نظامی حزب کمونیست م.ل از ترکیه و آنارشسیت هایی از اروپا و آمریکا  که جانبختگانی در این راه داشتند، در جبهه و خط اول، در تیم های پزشکی؛ رساندن زخمی ها به مراکز کمک رسانی، بخش تبلیغات و خبررسانی به رسانه های جهانی؛ شرکت مسلحانه در خط اول مقاومت و دیگر وظایف در این مقاومت پدیده دیگری در این برهه از مقاومت مردمی بود.

روژآوا  با رزمندگان و یارانش، جاودانه می مانند، در تاریخ، روژآوا سرزمین شور و زندگی، نمادی از تجربه ای ست برای خودپویی و خودمدیریتی. مشعل داران تونل تاریک زمان،  همراهان ما در یک نبرد تاریخی باید که  پشتیبان بود. این ماراتون، باردیگر که خبر از هجوم برای اشغال یونان می داد، اینک در روژآوا راه و دوندگی و تلاش به سوی رهایی را به نمایش می گذارد. در این جبهه، روژآوا سنگری است از مقاومت و کرامت، در راستای تلاش انسان. این سنگر برای انقلاب کارگری در منطقه، می تواند سنگر باشد و پشتوانه. روژآوا را باید همانند کمونی برای مبارزه طبقاتی پشتیبان بود.

روژآوا- ششم نوامبر 2019