کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

چند درس از خیزشهای انقلابی اخیر در ایران

در کمتر از 8 ماه از گذشت خیزش انقلابی آبان 1398، پنجشنبه شب هفته گذشته، 25 تیرماه شاهد برپائی اعتراضات گسترده در چند شهر ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی و بر علیه فقر و فلاکتی که این رژیم بر سر این جامعه آورده است، بودیم. آنچه که پنجشنبه شب در بهبهان و چند شهر دیگر ایران شاهد آن بودیم، رویدادی ابتدا به ساکن نبود، بلکه در واقع ادامه طبیعی خیزش آبان 98 و مبارزات و اعتراضات متعاقب آن بود. اگر بیماری کرونا و درگیر شدن آحاد این جامعه با این اپیدمی، تداوم اعتراضات در سطح آنچه که در آبانماه  رویداد را با وقفه ایی تا حدودی اجتناب ناپذیر روبرو ساخت، همه آن شرایط که موجب خیزش همزمان مردم در 150 شهر ایران شد نه تنها به قوت خود باقی است، بلکه زمینه های عینی آن تشدید نیز شده اند.  از اینرو شکی نیست که اعتراضات، اعتصابها  و خیزشهای انقلابی آتی در فواصل کمتری ادامه خواهند یافت. در این جریان هر دو جبهه انقلاب و ضد انقلاب به جمع بندی تجارب خود خواهند پرداخت و  خود را برای رویاروئی های آتی آماده می سازند. راجع به آنچه که دشمن در تدارک آن است، در فرصت دیگری می توان سخن گفت. اما واقعیت این است که جبهه انقلاب هنوز نتوانسته است، این تجارب را جمع بندی کند و به درک و فرهنگ عمومی تبدیل نماید.  و به تبع آن، نیرو و توان بالقوه این جبهه به فعل در نیامده است. اما به فعل در آوردن این نیرو به اهداف روشن، استراتژی واقع بینانه، تاکتیک درست، کار آگاهانه و درس آموزی از تجارب گذشته نیاز دارد. زمان و مکان برپائی خیزشها و قیام های مردمی معمولا قابل پیش بینی نیستند و خیزشهای مردمی نیز منتظر آمادگی حزب یا نیروی پیشرو هم نخواهند ماند. اما تنها نیروئی که در خود توان تاثیر گذاری بر  روند رویدادها در چنین مقاطعی را بوجود آورده باشد، قادر خواهد بود که بر سرنوشت ای خیزشها تاثیر بگذارد. در این رابطه  می توان نکاتی  را از تجارب خیزشهای دیماه 96 و آبان 98 یادآوری کرد.

اول، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی حاصل یک نبرد نیست، بلکه از یک پیروزی به سوی پیروزی دیگر حرکت کردن، تحکیم دست آوردهای هر نبرد و سرانجام برای کسب پیروزی نهائی خیز برداشتن است. جمهوری اسلامی را باید در صحنه های مختلف مقاومت و مبارزه، به عقب نشینی واداشت، با نبردهای پی در پی در جبهه های مختلف، با تاکتیک های متنوع، نیروهایش را خسته و فرسوده کرد و سرانجام کل رژیم را به زانو در آورد. از اینرو نباید توده هایی را که خشمی قابل درک از این رژیم در وجودشان انباشته شده است به سوی رویاروئی های زودرسی  که هنوز به اندازه کافی برای آن آماده نشده اند، سوق داد.

دوم، پیروزی واقعی نمی تواند حاصل چیزی جز ترکیب سه عنصر آگاهی، تشکل و رهبری باشد. از اینرو سیاست و تاکتیکی کارساز است که امکان شکل گیری این عناصر را در متن مبارزه ای که جریان دارد، فراهم سازد و این ممکن نخواهد بود جز با تداوم و ادامه کاری خیزشها، اعتصابها و اعتراضات جاری.  تداوم این مبارزات به نیروهای پیشرو جامعه امکان خواهد داد که تا نبردکنان بر ضعفهای درونی جنبش فائق شوند. اگر ما همواره بر ضرورت تامین مطالبات روزمره کارگران و مردم زحمتکش و محروم این جامعه تاکید می کنیم، دقیقا به این خاطر است که در عین اینکه مردم در این پروسه به پیروزی های در دسترسی، دست خواهند یافت  و بهبودی نسبی در شرایط زندگی آنها حاصل می شود،  در همان حال خود را برای رویاروئی های بعدی نیز آماده می سازند. پیگیری خواسته های کارگران در صحنه هائی چون نبرد کارگران هفت تپه، کارگران راه آهن، کامیونداران و رانندگان کامیون، معلمان،پرستاران،مال باختگان، بازنشستگان و اخیرا تلاش برای لعو احکام اعدام  زندانیان سیاسی و غیره در این رابطه معنی پیدا می کند.

سوم، تا آنجا که به خیزشهای توده ای و سراسری نظیر آنچه که در آبان 98 شاهد بودیم و صحنه هائی از آن در روزهای اخیر تکرار شدند، مربوط می شود، انتخاب شعارهای بموقع که خواسته های واقعی مردم قیام کننده را نمایندگی کنند، بسیار حیاتی است. گاهی در نتیجه خلائی که از این لحاظ بوجود می آید، شعارهائی سرداده می شوند، که تناسبی با آنچه که مردم برای آن به خیابان آمده اند، ندارند. اگر چه روشن است که اپوزسیون بورژوائی جمهوری اسلامی، با امکانات میدیائی وسیعی که در اختیار دارد، تلاش می کند تا این خلاء را پر کند و شعارهای مورد نظر خود را بر سر زبانها بیاندازد و به جنبش توده ای سمت و سو بدهد، اما در کنار آن عناصر، خود رژیم نیز در این زمینه بیکار ننشسته اند. آنها نیز خود را در صف مردم معترض جا می زنند و می کوشند با طرح شعارهای نامربوط، از شکل گیری شعارهائی که بازتاب اهداف واقعی مردم قیام کننده باشد، جلوگیری کنند.

چهارم، خیزشهای مردمی که در سالهای اخیر شاهد آن بوده ایم، دست آوردهای بزرگی در زمینه تغییر توازن قوا به نفع جبهه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی بوجود آورده اند. این خیزشها فضای جامعه را سیاسی تر کرده اند، حاکمیت رژیم اسلامی را زیر سئوال برده اند.اما نباید فراموش کرد نیروئی که در این خیزشها به میدان آمده است، هنوز بخش کوچکی از ظرفیت عظیمی است که در این جامعه نهفته است. از اینرو باید تاکتیکهائی را در پیش گرفت که  در توده عظیم ناراضی اما خاموش، جسارت به میدان آمدن را بوجود بیاورد، نه اینکه آنها را محتاط و محافظه کار کند. این مبارزات باید با روشهائی دنبال شوند که برای اکثریت مردم محروم این جامعه امکانپذیر و در دسترس باشند. تنها با این ترتیب است که میتوان برای نبرد نهائی آماده شد.  باید این حقیقت را دریافت که بعضی زیاده رویهای قابل درک ناشی از خشم انباشته شده، راه را برای توطئه گریهای دشمن هموار می سازد.

ادامه دارد…