کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

کشتار و زندانِ دگر اندیشان، رژیم را نجات نخواهد

روز پنج شنبه ۲۱ اسفند علی خامنه ای طی سخنانی با تعریف و تمجید از جمهوری اسلامی و حکومت دینی گفت: ” اسلامِ سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقق پیدا کرده است و این را نمی شود به کارهای کوچک و اَعمال عبادی محض فروکاست. ما اسلام سیاسی را حاکم کرده ایم و با اندیشهِ شما دگراندیشان و روشنفکرنماها کاری نداریم. دشمنی نباید بکنید.” اینکه خامنه ای می گوید اسلامی سیاسی همین است، واقعیت دارد. بیش از چهل سال است آنها در  ایران حکومت اسلامی را با کشتار و سرکوب و اختناق در دست گرفته اند. دستاورد این نظام برای اکثریتِ قاطعِ کارگران و توده های مردم ستمدیدهِ ایران چیزی جز تشدید بیکاری، فقر و گرسنگی، زباله گردی برای سیر کردن شکم،اعتیاد و تن فروشی، پدیده کودکان کار و خیابان، کارتن خوابی و قبر خوابی، چیز دیگری نبوده است. اما برای سران رژیم و دستگاه عریض و طویلِ حوزه ها و مافیای نهادهای مذهبی و فرماندهان سپاه پاسداران، سرمایه داران و آقازاده ها و اعوان و انصارِ رژیم، مفید بوده است. آنان با رانت خواری، دزدی و اختلاسهای هزاران میلیاردی جیبهای خود را پر کرده و زندگی پر تجمل اعیانی برای خود دست و پا کرده اند، این نظام برای آنان پر برکت بوده است.     

درعرصه سرکوب آزادی و نقض حقوق انسانی در چند ماه گذشته جمهوری اسلامی بصورت آشکارتری تشدید سرکوب، اعدام، کشتن تحت شکنجه، صدور احکام سنگین و حتی آدم رباییِ دگراندیشانِ مذهبی و لائیک را در دستور کار نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی خود قرار داده است. زنان و مردان فعال سیاسی و مدنیِ جنبشهای اجتماعی، فعالان محیط زیست، نویسندگان، هنرمندان، فعالان سایبری و شبکه های اجتماعی و وبلاگ نویسان، فعالان سیاسیِ اقلیتهای ملی، پیروان آئین بهایی و دراویش گنابادی، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار جامعه را شدیدأ تحت تعقیب، تهدید، صدور احکام طولانی مدت زندان و شکنجه و اعدام قرار داده است.

کمپین حقوق بشر ایران به تاریخ هیجدهم اسفند ماه از تداوم فشارهای امنیتی بر اعضای کانون نویسندگان ایران و حکم یازده سال حبس برای آرش گنجی مترجم و عضو این کانون به اتهام نخ نمای “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و بالاخره عضویت و همکاری با یکی از گروههای مُعانِد” خبر داد. این نهاد حقوق بشری اقدامات مزبور را نشانه تداوم آشکار برخورد امنیتی به فعالین نهادهای مستقل مدنی و فرهنگیّ مدافع آزادی بیان دانست. کمپین مزبور همچنین به پرونده سازیهای قبلی برای پنج عضو دیگر کانون نویسندگان “رضا خندان، بکتاش آبتین، کیوان باژن، کیتی پورفاضل و علیرضا نوری” و زندانی کردن آنها خبر داد. این پنج فعال فرهنگی به اتهام تألیف کتابی درباره تاریخ ۵۰ ساله کانون نویسندگان و حضور بر مزار جانباختگان قتلهای زنجیره ای زنده یادان “محمدجعفر پوینده و محمد مختاری” زندانی شده اند. وکلای کانون نویسندگان همه اتهامات وارده از سوی نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی به آنان را بی اساس و فاقد وجاهت قانونی دانست.

اما عملکرد و دشمنی حکومت اسلامی با دگراندیشانِ دینی و به ویژه شهروندان بهایی از فردای قدرت گیری این نظام تاکنون بسیار غیرانسانی تر و وحشیانهتر در جریان بوده است. آئین بهایی را از همان ابتدا به رسمیت نشناختند و ممنوعه اعلام کردند. پیروان آنرا مُرتَد و عمل به آیین بهائی را اقدام “ضاله” نامیدند. آنها با فتواهای اسلامی و تبلیغات عوامفریبانهِ خرافی و توهین و تهدید مورد غضب و حمله اوباشان قرار گرفتند. از همان ابتدا بیش از ۲۰۰ نفرِ آنان اعدام شدند، منازلشان را به آتش کشیدند و به بچه هایشان نیز رحم نکردند، اموالشان را مصادره و غارت کردند، از آموزش عالی و کارهای اداری و رسمی محرومشان کردند. اینک نیز جمهوری اسلامی به شکلی هدفمند به تشدید سرکوب آنها پرداخته است. بنابراین اظهارات خامنه ای مبنی بر اینکه “با اندیشه شما دگراندیشان و روشنفکرنماها کاری نداریم”، کذب محض است. فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر اخیرأ طی بیانیه ای فاش ساخت که “جمهوری اسلامی قصد تشدید سرکوب بهائیان و دراویش را دارد.”

اما دلیل اصلی تشدید فشارها از جانب جمهوری اسلامی بر مردم در دوره اخیر چیست؟ جمهوری اسلامی از آغازِ روی کار آمدنش یکی از پایه های استراتژی بقای خود را بر سرکوب و خشونت بنا نهاده است. تاکنون به دنبال هر شکست و ناکامی در پروژه ها و سیاستهای کلانش خود را در معرض خطر گسترش اعتراضات توده ای و سرنگونی دیده است و تلاش نموده با تشدید اعدام و زندان و گروگان گیری و آدم ربایی، فضای سرکوب و ارعاب را برجامعه حاکم گرداند و زهر چشم بگیرد. اینک که رژیم از سویی در آستانه سازش و نوشیدن جام زهر دیگری در رابطه با مذاکره با آمریکا قرار گرفته است و از سوی دیگر در شرایطی که فقر و گرسنگی در ایران به فاجعه ای تبدیل شده؛ بیکاری و گرانی و تورم بیداد می کند؛ حداقل دستمزد برای کسانی که شانس اشتغال پیدا کنند، شش برابر زیر خط فقر قرار دارد؛ فساد و دزدی در همه ارکان رژیم نهادینه شده است و جمهوری اسلامی از ایجاد هرگونه تغییری در بهبود وضعیت زندگی کارگران و مردم تهیدست جامعه عاجز و ناتوان است، به شدت نگران بروز کابوسی است که سالهاست انتظارش را می کشد. به ویژه آنکه در خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ کارگران و توده های مردمِ جان به لب رسیده گوشه ای از قدرت و پتانیسل خود را در گسترش اعتراضات به رژیم نشان دادند. شرایط عینی گذارِ انقلابی از جمهوری اسلامی فراهم است و کشتار و زندان دگراندیشان نمی تواند رژیم را از سرنوشت محتومی که در انتظارش است  نجات دهد.