کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

گرامی باد ٢٥ نوامبر، روز مبارزە با خشونت علیە زنان

حسن رحمان پناه

٢۵ نوامبر روز جهانی مبارزە با خشونت علیه زنان است . این روز در همان حال روز گرامیداشت یاد و خاطرات سه خواهر تبعه جمهوری “دومینیکن” است که توسط “رافائل تروئیلو” دیکتاتور نظامی حاکم بر این کشور در سال ١٩۶٠ قربانی شدند. جمهوری “دومینیکن “کشوری است در بخش شرقی جزیره “هیسپانیولا” و بعد از کوبا دومین کشور بزرگ دریای کارائیب در قارە آمریکا قرار دارد . این سرزمین اولین کشور این قارە بود کە بعد از کشف ، اروپایان در آن مستقر شدند. از قرن ١۶ تا سال ١٨٢١ میلادی مستعمره اسپانیا بود و تا سال ١٨۴۴میلادی بخشی از کشور هائیتی محسوب می شد. سرآنجام دومینیکن در روز ٢٧ فوریە سال ١٨۴۴ میلادی از هائیتی مستقل شد. این کشور بعد از استقلال، از سال ١٩٣٠ تا ١٩۶١ میلادی ، به مدت ٣١ سال در دست “رافائل تروئیلو” دیکتاتور نظامی این کشور بود . گفتە می شود کە دوران حکومت این دیکتاور نظامی، خشن‌ترین و بیرحم ترین دوره در تاریخ جمهوری “دومینیکن” محسوب می شود.
در سال های ١٩٢۴، ١٩٢٧ و ١٩٣۵ میلادی، سه دختر در خانواده “میرابال” ، به اسامی “مینروا ، پاتریا و ماریا ترزا” در منطقه ایالت “سی باس” در جمهوری دومینیکن متولد شدند. هر سه خواهر تحصیلات متوسطه را به پایان رسانیده و “مینروا و ماریا ” برای ادامه تحصیلات وارد دانشگاه شدە بودند . این سه خواهر ، همراه با همسران شان و دیگر مبارزین این کشور، درگیر مبارزه سخت و مملو از فداکاری ، علی رغم بازداشت ، زندان و شکنجە علیە نظام دیکتاتوری حاکم بر آن کشور بودند.
در اوایل نوامبر١٩۶٠ میلادی در جلسەای کە ریاست آن به برعهدە دیکتاتور این کشور بود، اعلام شد “که دو مشکل اساسی او ، خواهران میرابال و کلیسا هستند”. این سخن از جانب دیکتاتور نظامی، به معنای صدور حکم مرگ آن سە خواهر و سربه نیست کردن آنان بود. روز ٢۵ نوامبر، هنگامی که خواهران “میرابال” عازم زندان به منظور ملاقات با همسران دربندشان بودند، در یک حادثه از پیش طراحی شدە رانندگی جانباختند. مرگ این سە خواهر، اعتراض و خشم عمومی مردم متنفر از دیکتاتوری  ” تراجیلو” را برانگیخت . اعتراضی کە سرآنجام به جنبش عمومی علیە نظام استبدادی تبدیل شد و آنرا در یک سال بعدتر، در سال ١٩۶١ میلادی سرنگون ساخت. خواهران “میرابال” که در افکار عمومی آن کشور به “پروانه ها” تشبیه شده بودند، به سمبول مبارزە و مقاومت زنان “دومینیکن” تبدیل شدند و در اشعار فراوان ، آوازها و کتابها مختلف مورد ستایش و قدردانی قرار گرفتەاند. اکنون منزل مسکونی این سە خواهر  به موزە تبدیل شدە است.
شکی در این نیست کە مبارزە برای برابری جنسیتی نه با فعالیت خواهران “میرابال” آغاز شد و نه با مرگ آنان به پایان رسید. بلکە در طول تاریخ سلطە طلبی مرد بر زن کە با شکل گرفتن نظام طبقاتی مردسالار و حاکم شدن فرهنگ منحط مردانه و سپس مذهبی شکل گرفت، این مبازە ابتدا توسط زنان زجردیدە و ستمکش و سپس با همراهی مردان برابری طلب تا کنون ادامه یافتە و در ایندە استمرار خواهد یافت. پیروزی انقلاب کارگری اکتبر در سال ١٩١٧ کە نقش زنان و بویژه زنان کارگر و زحمتکش در به سرآنجام رساندن آن عظیم و سرنوشت ساز بود، در اولین اقدام خود کلیە حقوق سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و قانونی مساوی با مردان را برای زنان به رسمیت شناخت ، اقداماتی که تا آن تاریخ بی نظیر بود. این اقدامات الگویی برای مبارزە بعدی زنان در مبارزە و دست یابی به خواست های انسانی و طبیعی آنان به کمک و همیاری مردان برابری طلب در سرتاسر جهان تبدیل شد.
اما آنچه روز ٢۵ نوامبر را بعنوان روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان از حالت محلی و کشوری خارج و شکل و فرم جهانی و بین المللی به آن داد به دو فاکتور اصلی مربوط می شود.
اول : ورود گستردە زنان به بازار کار، تحصیل و امورات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کە از نیاز و ضرورت سرمایە به استثمار بیرحمانه نیروی ارزان و وسیع زنان در جهت انباشت و سود ورزی بیرحمانه آن ناشی می شود کە خشونت فیزیکی ، جسمی ، روحی ، کلامی و جنسی ، بخشی از این استثمار و بی رحمی اقتصادی است .
دوم: سطح گستردەای از حضور زنان در بازار کار و در سطح جامعە ، اگاهی ، مبارزە ، اتحاد و تشکل یابی زنان در همه عرصەهای خانوادە ، محیط کار ، محیط تحصیل و جامعە را به همراه آوردە است.
مبارزە جهانی زنان چپ ، سوسیالیست و بویژه زنان آمریکای لاتین و جزایر کارائیب از دهە هشتاد میلادی قرن گذشتە و با الگو قرار دادن مبارزە خواهران “میرابال” و ادامه فعالیت آنان علیە استبداد و گرامیداشت یاد و خاطرە آنان کە به شیوە بیرحمانه و خشونت بار و به منظور ایجاد ترس و وحشت در صفوف جنبش زنان به قتل رسیدند، تآثیر ویژەای در تعیین روز ٢۵نوامبر بعنوان روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان به همراه داشت .
این مبارزات، سرآنجام سازمان ملل متحد را ناچار نمود، در٨٣همین جلسه مجمع عمومی خود به تاریخ ١٧ دسامبر ١٩٩٩ میلادی ، با ٧٩رآی موافق کشورهای حاضر در نشست ، روز ٢۵نوامبر را به عنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان، طی قطعنامه شماره ۵۴ تصویب نماید. تصویب این قطعنامه و اعلام ٢۵ نوامبر بعنوان روز مبارزە علیە خشونت علیە زن ، محصول مبارزە و نارضایتی جنبش برابری طلب و آزادیخواهانه زنان و مردان مخالف خشونت علیه زنان و بعنوان یک اقدام عمومی علیە یک پدیدە زشت و غیرانسانی فراکشوری حاصل شد. خشونت علیە زنان زخم چرکین و کثیفی است کە به پشتوانه مناسبات طبقاتی مردسالار، با حمایت های بیدریغ مذهب بر پیکر رنجور نیمی از جامعە حک می شود. خشونت علیە زنان در ابعاد خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، مدرسە ، محیط کار و اکنون توسط جریانات تروریست بنیادگرای مذهبی زشت ترین چهرە را به خود گرفتە است . طبق آمارهای در دسترس و موثق ٧٠ درصد زنان مورد خشونت قرار می گیرند. براساس اعلام رسمی “سازمان جهانی بهداشت”، سالانه ١۵٠ میلیون زن در جهان و حدود ٣ میلیون کودک دختر ۵ تا ١٠ ساله در کشورهای اسلام زدە یا خانوادەهای کە از چنین دینی پیروی میکنند”ختنه” یا قطع عضو می شوند. براساس آمار جهانی، ٩٠ درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. آمار خودکشی در میان زنان دو برابر مردان است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ١٢ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. میلیونها دختر جوان در پنج قاره جهان بدون حق انتخاب به عقد مردان درمی آیند. به گزارش “برنامه توسعه ملل متحد” سالانه بیش از ٢ میلیون زن در سرتاسر جهان مجبور به تن فروشی شده یا به سمت این کار سوق داده می شوند کە بە آنان کارگران جنسی گفتە می شوند. ٩٠ هزار زن در سال قربانی قتل های ناموسی می شوند.
اگر چه تمام آمارهای نقل شدە از خشونت بیرحمانه و وحشیانه در سراسر جهان علیە زنان حکایت دارد و هنوز کل حقیقت از خشونت علیە زنان نیست، اما در مقابل هم به همت مبارزە اگاهانه و متحدانه زنان و مردان برابری طلب و آزادیخواه، دست آوردهای عظیمی در راه برابری زن و مرد در همه عرصە ها از جملە تقابل با خشونت حاصل شدە است .
تجربه تا کنونی نشان دادە که به دست آوردن هر میزان از خواست و مطالبات برحق و روزانه تودەهای کارگر و زحمتکش و بویژه زنان ، نه از قطعنامەها و دالانهای تودرتوی سازمان ملل و نه از لطف و مرحمت پارلمانهای بورژوازی و مردان لم دادە بر قدرت و ثروت ، بلکه مستقیم و بی واسطە از اعتراض و مبارزە اگاهانه، متشکل و هدفمند زنان و مردان کارگر و جناح چپ و سوسیالیست جامعە بدست آمدە و حاصل خواهد شد.

در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ، اولین میخ استبداد و آپارتاید جنسیتی از بدو سر کار آمدن این رژیم، بر فرق سر زنان کوبیدە شد و ستون اصلی استبداد مذهبی و مردسالاری بر پیکر نیمی از جامعە ، یعنی زنان بنا گردید. بە بند کشیدن جامعە با بە بند کشیدن زنان کلید خورد. اما زنان مبارز و انقلابی ، زنان کارگر و زحمتکش هیچگاه تسلیم “قضاوقدر ” و فاشیسم مذهبی حاکم بر جامعە نشدند. مقاومت زنان در زندانها کە با فتوای آخوندهای زن ستیز با تکیە بر دین، آنان را طعمە هوا و هوس پاسداران خدا کردند، تا باکرە بە پای جوبە دار نروند و در بهشت خیالی آنان جای نگیرند، تا اخراج دستە جمعی زنان از مراکز کار و تولید ، از تحصیل و دانشگاه  و رهسپار کردن آنان به دنج آشپزخانە و بچەداری تا تسلیم بی قید و شرط مردان گردند، از حذف آنان در قضاوت و شهادت کە مطابق شرع اسلام بر زن جایز نیست ، تا محرومیت از حق انتخاب همسر و آیندە زندگی تا حق طلاق ، از منع سرپرستی فرزند تا نصف حق ارث ، بە رسمیت شناختن ٤ همسر برای مرد همراە با چندین زن صیغە کە چیزی جز فحشای رسمی و شرعی با اتکا بە ایدئولوژی زن ستیز مذهب نیست ، تا  محروم کردن حق سفر و پاسپورت بدون اجازە پدر ، برادر و همسر، تا دەها قانون ارتجاعی ، مذهبی و زن ستیز دیگر ، تنها گوشەای از کارنامە فاشیسم اسلامی حاکم بر ایران علیە زنان طی ۴١ سال اخیراست کە تآثیرات آن تنها محدود به ایران نماند ، بلکە ابعاد فراکشوری و منطقەای یافت. اما علی رغم تمام سرکوب و ستم بیان شدە در حاکمیت اسلامی و حکومت “عدل علی “علیە زنان ، زنان مبارز و مقاوم در ایران تسلیم نشدند و در عرصەهای  مختلف نبرد ، در زندانها ، تا کارخانە و مزارع ، از دانشگاه تا مطبوعات و مدارس، از شرکت فعال و گستردە در جنگ و مقاومت مسلحانە در کردستان تا حضور در رهبری احزاب ، سازمانهای سیاسی و اجتماعی ، تا پرت کردن و به آتش کشیدن حجاب و مقنعە،  این سند بردگی و عبودیت زن ، تا حضور فعال در نبرد برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رویدادهای دیماە ٩۶ و آبان ٩٨ تا حمایت و حضور پرشور در مبارزات و طرح و تدقیق خواست و مطالبات کارگران اعتصابی هفت تپە ، صنعت نفت و دیگر مراکز کارگری و تودەای، تنها گوشەهای از کارنامە مبارزاتی و رزمندە زنان کارگر و انقلابی ، کمونیست ، تسلیم ناپدیر و مقاوم در ایران علیە قوانین ، سیستم مذهبی ، مردسالار و علیە فاشیسم مذهبی است کە رسوبات مسموم قوانین و تفکرات آن  در سطح جامعە را نیز بە چالش کشیدە  و قدم بە قدم پیشروی نمودە و دست آوردهای نبرد طبقاتی  علیە جمهوری اسلامی را تثبیت و تعمیق نمودە است.

امروز در شرایطی ٢٥ نوامبر روز جهانی مبارزە  با خشونت علیە زنان را ارج می گذاریم کە متآسفانە در دوران سخت و نفس گیر اشاعە جهانی ویروس کرونا بە سر می بریم  کە امکان حضور در خیابانها و تجمعات گستردە تودەای علیە خشونت و مردسالاری بر زنان ممکن نیست . طبق آمار و برآوردها، بیشترین فشار مصیبت کوید١٩ بر زنان،  بویژە زنان کارگر و زحمتکش و زنان شاغل در مراکز درمانی و بهداشتی است . این بخش از زنان اولین قربانیان بیکاری و از دست دادن شغل هستند.  قبول مسئولیت سنگین سرپرستی خانوادە ، فشار طلاق و جدایی بدون تآمین مالی کە آمار آن در همە جهان و بویژە در دوران شیوع کرونا افزایش یافتە ، عمدتآ و اگاهانە توسط دولت ها بر دوش زنان واگذار شدە است . در صورتیکە مسئولیت کل این معضلات و مشکلات باید از کیسە سرمایەداران و دولت های حامی آنان پرداخت گردد.

در گرامیداشت ٢۵ نوامبر روز جهانی مبارزە با محو خشونت علیە زنان، باید در تمام عرصەهای مبارزە علیە پدیدە کثیف زن آزاری و خشونت علیە زنان کە زادە نظام طبقاتی و اکنون نظام مردسالار سرمایەداری است، در ابعاد جامعە ، دولتی ، خانوادە  و اداری فعالانە شرکت نمود و از هر حرکت انقلابی و مبارزاتی زنان،  همدوش با مردان آزادیخواه و برابری طلب شرکت فعال نمود و این روز را در ابعاد کشوری و جهانی به روز برابری جهت احقاق حقوق زنان تبدیل کرد.
در جامعەای کە زنان بعنوان نصف آن آزاد نباشند و مورد ستم، سرکوب و خشونت روزانه قرار گیرند، صحبت کردن از آزادی ، تنها یک خود فریبی و مردم فریبی است. شرط آزادی هر جامعە،  آزادی زن ، آنهم  نە در حرف ، بلکە در عمل و در ابعاد وسیع و اجتماعی است. در همان حال حوالە دادن خواست و مطالبات زنان و حقوق برابر و مساوی آنان در همە عرصەهای زندگی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و در خانوادە بە تحقق سوسیالیسم توسط “سوسیال رادیکال ها” ، در واقع انفعال و پاسیفیسم است و هیچ رابطە منطقی با مبارزە سوسیالیستی و دخالتگری روزانە طبقە کارگر و کمونیست های انقلابی ندارد. شرکت فعال و روزانە در هر حرکت و مبارزە اگاهانە ، انقلابی و هدفمند برای کوچکترین مطالبە انسانی و برابری طلبانە ، تا سازماندهی انقلاب اجتماعی کارگری کە محو خشونت و بی عدالتی علیە زنان از اولین قدم های آن است ، امری امروزی و فوری همە زنان و مردان کارگر ، چپ و سوسیالیست است.

٢٤ نوامبر ٢٠٢٠