کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

گسترش اعتصابات کارگران صنایع نفت و پتروشیمی در آستانه دست به کار شدن رئیسی به عنوان رئیس جمهور

ابراهیم رئیسی، عضو هیئت چهار نفره مرگ در سال 67، به خاطر صادر کردن حکم به دار آویختن هزاران زندانی سیاسی در بند می خواهد از وی تقدیر شود. او روز 31 خرداد در نخستین کنفرانس خبری خود گفت که زندانیانی که وی حکم مرگ آنها را صادر کرده است، امنیت مردم را به خطر انداخته بودند. او حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و با وقاحت تمام خواست به خاطر این قتل عام تقدیر شود. قتل عام شدگانی که به گفته رئیسی امنیت مردم را به خطر انداخته بودند، زندانیانی بودند که  دوران محکومیت خود را سپری می کرده اند.

رئیسی، به عنوان منتصب هسته اصلی قدرت، به این ترتیب پیامی به کارگران رزمنده، زنان مبارز، جوانان حق طلب، مردم کرد خواهان حق تعیین سرنوشت و فعالان محیط زیست داد. او خواست همه بدانند که هر کنش ضد رژیمی توسط جلادی مورد داوری و صدور حکم قرار میگیرد که از 20 سالگی تا حالا به عنوان یک شخص کاملا مطیع نظام اسلامی آدم کشته، فریبکاری کرده، دروغ تحویل جامعه داده است.

اما این پیام هنگامی صادر شده است که زنان و مردان و حتی کودکان  طبقه کارگر، مردم زحمتکش و خانواده جانباختگان عدالت خواه عمیقا از رژیم نفرت دارند و خواهان سرنگونی آن هستند.

جمهوری اسلامی با جنبش های مبارزاتی رو به رشدی روبروست که گلویش را فشرده است؛ این حکومت با اختلافات درونی، تاریخ پر از جنایت و تناقضاتی رو در روست که بوی مرگ را به مشام سران و سیاستگذاران آن رسانده است. یک قاضی عقب مانده ی طبقه بورژوا، که به جلاد بودن خود افتخار میکند، از این رو به جامعه تحمیل شده تا شاید در کنار جلادان دیگر و با استفاده از نیروهای مسلح و سرکوبگرشان طوفان مبارزات پیشِ رو را کنترل کنند.

آشکار است که جنبش های مبارزاتی و در راس آنها جنبش کارگری کاملا رو به رشد است. این جنبش با به میدان آمدن کارگران رسمی و پیمانی نفت و کارگران پتروشیمی ها تقویت شده و موجبات وحشت کاربدستان رژیم را فراهم کرده است. با نگاهی مختصر به اعتصابات و  اکسیون های نفتگران و کارگران پتروشیمی در چند روز اخیر میتوان دلایل وحشت سران رژیم از کارگران رسمی و غیر رسمی صنعت کلیدی نفت را دریافت.

کارگران نفت در سال 1357 پشت حکومت پهلوی را شکستند و اکثر گردانندگان رژیم خود شاهد آن بوده اند. آنها به همین جهت پس از شکست خوردن در جنگ با عراق کوشیدند با کارمند کردن کارگران رسمی و تکه تکه کردن کارگران غیررسمی و سپردن آنها به پیمانکاران و سپردن پروژه های نفتی مهمی به قرارگاه “خاتم الانبیا” با کارگرانی که مانند سرباز با آنها رفتار میشود، نیروی مبارزاتی نفتگران را تضعیف کنند. اما کارگران این صنعت کلیدی در مسیر ایجاد تشکلهای پایدار خود قدم بر می دارند و می کوشند بر پراکندگی صفوف خود فایق آیند.

«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» یکی از تشکل های فعال این کارگران است. این شورا در 30 خرداد بیانیه ای منتشر کرد و در آن ضمن برشمردن مطالبات کارگران پیمانی از خواست های کارگران رسمی دفاع و یادآوری کرد که در گردهمایی پیش بینی شده کارگران رسمی در روز نهم تیرماه شرکت خواهد کرد.

بیانیه ی این شورا الهام بخش اعتصابات بیسابقه و با شکوه اول تیر شد. در این روز کارگران پیمانی بیش از 27 واحد صنعتی نفت و پتروشیمی در مناطق جنوبی کشور هماهنگ و با مطالبات واحد یک اعتصاب اخطاری را به انجام رساندند. خواست های این کارگران در بیانیه “شورای” مذکور آمده که مهمترین آنها عبارتند:

  • مزد هیچ کارگر شاغل در نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون تومان در ماه باشد. افزایش مزدها با بالا رفتن نرخ تورم، افزایش دستمزد سایر سطوح مزدی با توافق نمایندگان کارگران
  • پرداخت به موقع مزدها
  • کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت، قراردادهای مستقیم و دائم.
  • ممنوعیت اخراج کارگران
  • لغو قوانین برده وار مناطق آزاد اقتصادی
  • رعایت استانداردهای بهداشتی، محیط زیستی و ایمنی محیط کار، بالابردن استانداردهای بهداشتی خوابگاه‌ها و سرویس‌های بهداشتی.

پایان دادن به امنیتی سازی محیط‌های کار، برسمیت شناختن حق تشکل، تجمع و اعتراض کارگران.

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت از مطالبات کارکنان رسمی نفت نیز اعلام حمایت کرده است. کارکنان رسمی نفت در سال جاری چند بار در اعتراض به شرایط کاری و کمی دستمزد اعتصاب و تجمع کرده‌اند و در صددند روز ۹ تیر در تهران مقابل وزارت نفت و در سایر شهرها در محل کار تجمع کنند.

اکنون فرماندهان صاحب قدرت در سپاه با رسمیت دادن به ریاست جمهوری فردی بی بهره از بصیرت سیاسی و کاملا مطیع مانند ابراهیم رئیسی هر نوع مزاحمتی را در جهت برقراری سلطه بلامنازع خود از سر راه برداشته اند. عکس العمل سخنگوی دولت آمریکا در مقابل کنفراس مطبوعاتی رئیسی ، نشانه حمایت شرمگینانه آمریکا از وی بود. در آن روز خبرنگاری از سخنگوی کاخ سفید پرسید:

آقای رئیسی برای اعدام‌های زندانیان در سال‌های ۶۰، در فهرست تحریم‌های آمریکا است. با او چه می‌کنید؟”

سخنگوی مزبور با ارائه صحبتی عمومی راجع به حقوق بشر از جواب دادن به سوال مشخص خبرنگار طفره رفت.

اما موضع فرصت طلبانه کاخ سفید در برابر رئیسی از اهمیت چندانی برخوردار نیست، زیرا امروز دیگر اکثریت قاطع مردم ایران امیدی به تغییر در ایران از طریق دخالتهای آمریکا ندارند.